مدخلی بر معیارها و شاخص های بیابان زایی (1)
- پندار بنيادين[1]:
پندار بنيادين يا مسألة اساسی مطالعة پيشِ رو، بررسی امکان دستيابی به کمينهای از معيارها و شاخصهايی گويا، ساده و منطقهای است که بتواند نزديکترين ارزيابی ممکن به واقعيت را از جريان بيابانزايی در ايران ارايه دهد. به ديگر سخن، اين مطالعه در پی آن است تا سياههای از كارآمدترين معيارهای سنجش تخريب سرزمين[2] در مناطق تحت اثر بيابانزايی را معرفی کرده و شاخصهايی قابل اندازهگيری، در دسترس و آسان برای تعيين وضعيت دقيقِ معيارهای ياد شده از منظرِ سهبعدی وضع موجود، سرعت و استعداد طبيعی ارايه کند. بدينترتيب، انتظار میرود با توانمندساختن و بهنگامکردنِ سامانههای ديدهبانی و پايشِ کشوری، امکان پيشبينی کماشتباهترِ خطر بيابانزايی به تفکيک زيستاقليمها يا محدودههای طبيعی متأثر فراهم شده و درصد موفقيت برنامة اقدام ملي افزايش يابد.
در مسيرِ دستيابی به اين مهم، توصيف کامل مفهوم بيابانزايی و محدودة عمل آن، همچنين وجه تمايزش با دانشواژههايی[3] چون بيابان و تخريب سرزمين، به همراهِ تشريحِ ضوابطی روشن و قابل استناد برای بازشناسی معيارها و شاخصها ضروری خواهد بود. همچنين کوشيده شده برای اين پرسش که چرا در ارزيابی بيابانزايی نمیتوان تنها به معيارهای اقليمی بسنده کرد؟ پاسخی درخور ارايه شود.
[1] Hypothesis
[2] Land Degradation
[3] اصطلاحات علمی.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.