اعدام درختان در سرخنكلا ؛ آن هم براي پاسداشت مردهها نه آسايش زندهها!

سرخنكلا يا سرخنكلاته، نام آبادبومي است متعلق به بخش بهاران شهرستان گرگان؛ يكي از صدها سكونتگاه به هم فشرده در بخش خاوري از نوار ساحلي شما ل كشور (استان گلستان) كه اينك درختانش را ريشه كن ميسازند! نه به خاطر زندهها؛ كه در پاسداشت مردهها!! چرا؟
تصاوير ابوطالب عزيز را ببينيد ... گمان نبرم نياز به شرح اضافيتري داشته باشد.
ياد شهيد باهنر افتادم كه در نخستين سالهاي پيروزي انقلاب (ششم شهريورماه 1360) و در مقام رييس دولت وقت در مواجهه با پاكتراشان حريص درختان شمال كشور گفت: « آیا وقت آن نرسیده که این مردم احساس کنند هر برگی که از این درخت می افتد، این برگ متعلق به آنهاست، متعلق به امت اسلامی است و متعلق به جمهوری اسلامی است و گوشه ای از حفظ و حراست از این منابع طبیعی است.»
آن تفكرات كجاست؟ چرا اينك به جايي رسيدهايم كه رويشگاه درختان را خزانهاي براي توسعهي آتي شهر و كشور ميپندارند و به هر بهانهاي، چه در سيوند، چه در نايبند، چه در كجور، چه در لويزان، چه در كامفيروز فارس و چه در سرخنكلا اين آيههاي مهرباني و حيات را اعدام ميكنند؟!
واي بر ما ...
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.