درآمدی بر بیابان زایی، فقر و پایداری-2
1- ديباچه:
برای فهم اينکه کشوری توسعهيافته يا در حال توسعه است، نيازی به اندازهگيری درآمد ملی يا سرانه نيست. کافيست به دبستانها برويم و به روانشناسی آموزش کودکان توجه کنيم. نطفههای توسعه در دبستانها بسته میشود، نه در آزمايشگاهها. اين انسانها هستند که سرمايه را بارور، فناوری را ابداع و طبيعت را تسخير میکنند. لذا انسانی قدرت نوآوری و خلاقيت دارد که شخصيت او در دوران کودکی با اين مفاهيم خو گرفته باشد. کودکی که فقط آموخته است تقليد کند، چشم بگويد، منفعل باشد، ساکت بماند و خطوط قرمز را رعايت کند، چگونه میتواند در عرصة توليد، دانش و فناوری، پيشتاز، خلاق، نوآور و مرزشکن باشد؟ سرمايههای ما در چاههای نفت و يا در بانکها نيست، سرمايههای ما در دبستانها نشستهاند، با آنان چه میکنيم؟
داگلاس نورث[1] - برندة نوبل 1993
در زمانة حاضر، شايد كمتر جريان فكري يا صاحبنظري را بتوان يافت كه بر لزوم حراست از اندوختهها و منابعطبيعي۱، به عنوان يگانه بسترِ زيست و گرانيگاهِ موجودات زنده، تأكيد نورزد و بر ممتازبودنِ جايگاهِ آن ترديدي وارد آورد. چه، اگر برآيندِ همانديشي و تلاش مجموعة آحادِ جامعه، بويژه پژوهشگران، كارآفرينان، تصميمسازان و تصميمگيرانِ شاغل در اين حوزه، بتواند موجوديتي پايدار و پويا را براي طبيعت رقم زند، آنگاه بيگمان، امنيت غذايي برقرار خواهد ماند، تنوع زيستي با شتابي مثبت به روند تكاملي خود ادامه خواهد داد، جريانهاي كاهندة كارايي سرزمين، مجالي براي فروسايي نخواهند يافت و بدينترتيب، میتوان اميدوار بود، يكي از غمانگيزترين و تأسفبارترين اشكال ملموس فقر، كه در هيبت فقر غذايي ظاهر ميشود، برای هميشه ريشهكن شود. هرچند، نبايد پنداشت كه تنها با مهارِ فقر غذايي، بدون پرداختن به ديگر جنبههاي فقر، مي توان دورنمايي پايدار و بايسته براي زيستن در بومسپهر ترسيم كرد.
[1] با سپاس از احمد صارمی که برای نخستين بار مرا با نورث آشنا کرد.
۱ بايد اعتراف كرد، توليدات كنوني كشاورزي، در اغلب كشورهاي جنوب از جمله ايران، به بهاي مصرف اندوخته بدست ميآيد، نه توليد منابع! چراكه فرايند زمانبر و نه چندان سادة تبديل اندوختههاي طبيعي( Natural reserves) به منابع طبيعي(Natural Resources) ، نياز به نرمافزاري پژوهشي و سازوكاري هوشمند دارد؛ در توصيف منابع طبيعي، تعاريف متعددي ارايه شده است كه شايد يكي از جديدترين و كاملترين تعاريف متعلق بهCamp وDaugherty (2002) باشد كه مينويسند: «به هر نوع شكلي از كارمايه(انرژي) كه ميتواند بوسيلة انسان مورد استفاده قرار گيرد، منابع طبيعي گويند».