چرا به خبر مرگ پرآبترين رودخانهي البرز جنوبي عادت كردهايم؟
     ديروز وقتي به كرج باز ميگشتم، مشاهده كردم كه رودخانهي كرج كاملاً خشكيده و بسترش چروكيده است. اين البته ميتواند براي كرجيها رخدادي عادي باشد، چرا كه اينك سالهاست كه بستر پاييندست اين رودخانهي دايمي و پرآب البرز جنوبي، در تابستانها آبي را درك نكرده است؛ همانگونه كه زيستمندان حاشيهي جاجرود و لار نيز چنين تجربهي تلخي را سالهاست كه خو كردهاند. امّا وقتي به ياد ميآوريم كه ما در ترسالي به سر برده و ميانگين بارندگي سال آبياي كه در حال سپري كردن آن هستيم، دست كم، 25 درصد بيش از ميانگين 35 سالهي منطقه است و باز وقتي ميبينيم، خشكهرودهاي كوچكي چون وردآورد و كن همچنان و برخلاف سالهاي گذشته هنوز آب دارند، تازه درمييابيم كه اثرات مرگبار سد اميركبير، لار و لتيان بر حيات رودخانههاي پرآب البرز مركزي و جنوبي و زيستمندان ارزشمندش تا چه اندازه ويرانگر بوده است. 
    وقتي مديريت نابخردانهي حاكم بر سرزمين در طول دهههاي گذشته چنان است كه بيش از يك پنجم جمعيت كشور جذب پهنهاي ميشوند كه مساحتش حتا به يك صدم درصد از خاك ايران هم نميرسد، كمترين پيامد ناميمونش، مرگ تدريجي همهي ديگر انواع گياه و نبات بوده و در يك كلمه شاهديم كه چگونه تمامي مواهب طبيعي به نفع آدمي كنار ميكشند. مرگ سرخهحصار و خجير، فرونشست زمين در حاشيهي جنوبي پايتخت، نابودي اغلب گونههاي جانوري و وحوش پرشمار البرز مركزي و برهنگي خاك، تنها بخش كوچكي از شناسههاي مشهودي است كه نشان ميدهد، بيابانزايي با چه قدرت و شتابي چنگال خويش را به سوي يكي از حاصلخيزترين مخروط افكنههاي البرز جنوبي (تهران) انداخته و كارايياش را با شتابي دمادم افزاينده ميمكد و نابود ميسازد. 
    مؤخره:
   ديري نخواهد پاييد روزي كه روح بزرگان و فرزانگاني چون اميركبير و ملاصدرا، به دادخواهي همهي زيستمندان و جلوههاي ناب طبيعتي كه قرباني سياستهاي خودخواهانهي آبسالاران بنيادگرا شده و ميشود، از گور برخاسته و فرياد برآورند: 
 به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.
	  به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.