«تحليلي بر پيش نويس جديد موافقتنامة کشاورزی سازمان جهانی تجارت» - بخش اول
نخست؛ پيشينة موضوع:
به موازات حرکت سریع جهان به سمت بازار واحد جهانی، به ويژه در آخرين دهه از سدة بيستم، کشورهای صنعتی متوجه اهمیت حمایت از اسرار تجاری شدند؛ به گونهای که بر پاية شايد مشهورترين اصل در اقتصاد امروز: «یک سر تجاری به محض آن که برای نخستينبار به سرقت رود، برای همیشه به سرقت رفته است (حکيمی، 1383).» در واقع از آنجا که ارزش اسرار تجاری را بر مبنای درجة سری بودنِ آن محاسبه میکنند، اگر یک شرکت بزرگ تجاری نتواند از اسرار تجاری خود در کشورهای خارجی حمایت لازم را به عمل آورد، در آن کشور به تجارت نخواهد پرداخت. چنين است که بازار جهانی خواستار اجرای يکنواخت و مؤثر حقوق اسرار تجاری شد. در این راستا موافقتنامههای بینالمللی چندی، به تصویب کشورهای صنعتی دنیا رسید که یکی از مهمترينِ آنها«گات[1]» بود. این موافقتنامه که به معنی موافقتنامة کلی مربوط به تعرفههای گمرک و تجارت است، در 15 آوریل سال 1994 میلادی توسط عمدهترین کشورهای صنعتی دنیا و پس از نشستِ مشهور به دورِ اروگوئه[2] (UR) به تصویب رسید. گات یکی از اصلیترين موافقتنامههایی است که پیش زمینة خوبی براي انعقاد سایر موافقتنامهها در این حوزه را مهيا ساخت. شايد بتوان مهمترين اثر گات را زمينهسازی مؤثر برای تأسيس سازمان جهانی تجارت[3] دانست که به نوبة خودسبب سازِ انعقاد سایر موافقتنامههای مربوط به تجارت، نظير «Trips[4]» یا جنبههای تجاری مربوط به حقوق مالکیت معنوی شد.
[1] General Agreement on Tariffs and Trade (GATT)
[2]
[3] World Trade organization (WTO)
[4] Trade-related aspects of intellectual property rights
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.