كاش به اندازهي چينيها ، آيندهنگر باشيم!
حتماً گاه و بيگاه از زبان اين دولتمرد يا مسئول اقتصادي كشور شنيدهايد كه يكي از الگوهاي الهامبخش مقبول در دولت، نگاه به اقتصاد چين و حركت در مسير چيزي است كه از آن با عنوان «اقتصاد اسلامي چيني» ياد ميكنند!
اينك امّا با انتشار مجموعه گزارشهاي متعددي كه نشان ميدهد: پايداري سرزمين در كشور پهناور چين، بيش از هر زمان ديگري به مخاطره افتاده و نهتنها گياهان و جانوران، كه مردمان ديار كنفسيوس نيز بيش از هر زمان ديگري با تهديدها و تحديدهاي زيستمحيطي پيشبرندهتري مواجه شده و دورنماي زيستني با كيفيت را از هميشه غيرقابل دسترستر يافتهاند؛ آري در چنين هنگامهاي، به نظر ميرسد دولتمردان چيني – هر چند اندكي دير - ناقوسهاي هولانگيز مرگ را از پس سياستهاي طبيعتستيزانهي خويش در طول نيمقرن اخير شنيده و به سرعت در انديشهي چارهجويي برآمدهاند.
كافي است بدانيم، بر بنياد جديدترين يافتههاي اقليمشناسان، چنانچه تنها جزيرهي گروئلند بر اثر پديدهي گرمايش جهاني آب شود و يا نيمي از جنوبگان را در طول 10 سال آينده از دست دهيم، آنگاه هولناكترين ضربه نه به ايالات متحدهي آمريكا، نه به هندوستان، نه به ژاپن و نه به هيچ كشور ديگري، بلكه به چين وارد خواهد آمد، جايي كه بخشهاي وسيعي از شانگهاي و پكن به زير آب رفته و تنها در بندر مشهور شانگهاي بيش از 40 ميليون نفر خانه و كاشانهي خود را از دست خواهند داد! و اين يعني بزرگترين مهاجرت اجباري در طول تاريخ تمدّن بشري؛ مهاجرتي كه دليل آن نه جنگ، نه حملات تروريستي و نه بيماريهاي واگيردار غيرقابل جبران خواهد بود، بلكه تنها و تنها دليل آن، انتشار گازهاي گلخانهاي در سطح نيوار است! عاملي كه در تشديد انتشار آن، اينك دولتمردان چيني ميروند تا گوي سبقت را از همتايان نابخرد و خودخواه آمريكايي خويش – به ويژه در جناح جمهوريخواه – بربايند.
چنين است كه به دنبال برخي تمهيدات اتخاذ شده كه پيشتر به آنها اشاره رفت، اينك خبر ميرسد كه چينيها تصميم به اعمال تخفيفهاي مالياتي قابل توجه براي استفاده ازكارمايهي (انرژي) پاك كردهاند. اينك ضمن دعوت خوانندگان عزيز اين سطور براي خواندن جزييات بيشتري از آن خبر دلگرمكننده، اين اميدواري را هم براي خويش محفوظ ميداريم كه پژواك هراسانگيز و هوشرباي اعمال سياستهاي طبيعتستيزانهي داخلي در گرمابدر لار، پارك ملّي گلستان، لاكان، نايبند، دنا، سيوند، تنگاب، اروميه، گاوخوني، بختگان، ارژن، پريشان، گيلانغرب، كجور، كلاردشت و ... سرانجام آنگونه كه بايسته است به گوش آن گروه از برنامهريزان و دولتمردان عجول وطن هم برسد كه تنها و تنها به افزايش رشد اقتصادي در كوتاه مدّت – آن هم به هر بهايي – ميانديشند.
پيوست
- از ناصر خالديان عزيز كه نخستين لبيك را به درخواست نگارنده داده و به طرح مؤثر گرايههاي زيستمحيطي و عواقب گرمايش جهاني در تارنماي پربيننده و ارزشمندش پرداخته، به سهم خويش قدرداني ميكنم و كماكان چشم انتظار پژواك شايستهي ديگر دوستان زيستمحيطي در اين خصوص ميمانم.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.