سد تنگاب فيروزآباد و آنچه از ما ميگيرد!
دوست و همكار عزيزم، محمد طيبي خرمي، عضو هيأت علمي مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان فارس، مقالهاي برايم ارسال داشته با عنوان: « ارزش زيست محيطي- منابع طبيعي و آثار باستاني حوضه سد تنگاب فيروزآباد را دريابيم» و در آن ضمن معرفي ويژگيهاي ارزشمند يكي از مناطق ناهمتا و زيباي فارس، تأكيد ميكند كه فشارهاي نابخردانه و سازههاي انسانساخت ميرود تا پايداري حيات را در اين حوضهي ارزشمند به نابودي كشاند.
اينك ضمن تقدير از اين هموطن عزيز، توجه شما خوانندگان گرامي مهار بيابانزايي را به بخش نخست مقاله ايشان جلب ميكنم:
ارزش زيست محيطي- منابع طبيعي و آثار باستاني حوضه سدّ تنگاب فيروز آباد را دريابيم (بخش نخست)
محمد طيبي خرمي، عضو هيأت علمي مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان فارس
حوضهي تنگاب فيروزآباد با وسعت حدود 140000 هكتار، دركيلومتر 70 جنوب شيراز و بالادست و شمال شهر فيروزآباد قرار دارد. اين منطقه از شرق به كوار و از غرب به منطقه كمره سرخي منتهي شده و از رويشگاههاي مهم جنگلهاي خارج شمال محسوب ميشود. اين رويشگاه از غناي گونهاي(گياهي و جانوري) فوقالعادهاي برخوردار است. در گذشته قلمرو ساسانيان و ديگر شاهان ايرانزمين بود. قلعهي دختر و آتشكده فيروزآباد از مهمترين آثار باستاني اين حوضه به شمار ميآيد.
تنوع، هماهنگي و پيچيدگي طبيعت زيباي حوضهي آبخيز تنگاب فيروزآباد در قلب استان فارس، انسان را به شگفتي وا ميدارد. كشف اين همه پيچيدگي و تشريح ساختار آن با تمام ويژگيهايش بسيار دشوار است. رفتار نابخردانهي انسان با اين طبيعت زيبا كه در آينده، چهرهي نازيباتري نيز براي اين نعمت خدادادي به وجود ميآورد، حيرت افزونتري ميآفريند. تغيير و جابجايي عناصر طبيعت به دست انسان در اين خطه از فارس كه در گذشتهاي نه چندان دور، از هماهنگي و تعادل فوقالعادهاي برخوردار بوده، بقاي اين حوضهي استثنايي را به مخاطره انداخته است. اگر دستاندازي انسان به طبيعت اين حوضه ادامه پيدا كند، شايد روزي بيايد كه «تنگاب» به «تنگ خشك» تبديل شود. مشاهدهي تمدن گذشته در نواحي پاييندست آن بر اين باور ميافزايد (آتشكده نمونه بارز آن است). آيا ممكن است، چنين اتفاقي بيافتد؟! بررسي دقيق گذشتهي اين خطه از فارس، اين باور را قطعي خواهد كرد . اگر مديريت كنوني حوضه كه فقط وضعيت حال را ميبيند، به همين منوال ادامه پيدا كند، در آيندهاي نه چندان دور، نظم تمام زيستبومهاي طبيعي موجود در حوضه، به هم خورده و به تدريج بقاي ساكنان حوضه و حوضههاي مجاور را با مخاطرهي جدي روبرو خواهد كرد. ويژگيهاي بومشناختي منحصر به فرد و نظم و تعادل بين عناصر طبيعي اين حوضه در گذشته، تنگاب را در طول زماني طولاني آفريده است در گذشته، تنوع، پايداري و تعادل در عناصر بومشناختي ( گياهي و جانوري و غير زنده ) به ويژه در بالادست اين حوضه، چهرهاي زيبا براي آن ترسيم كرده بود كه با برهم خوردن اين تعادل و تغيير و جابجايي و نابودي هر يك از اين عناصر در چند دههي اخير، در آينده نيستي را به دنبال خواهد داشت.
متأسفانه ذخاير غني و نعمت خدادادي بي شمار حوضه كه در گذشتهي نه چندان دور به مراتب بسيار جذابتر از وضعيت كنوني بوده، اينك به دست افراد ناآگاه به سرعت در حال انقراض، نابودي و فنا است. روزانه بيش از صدها كيلو ذغال با قطع شدن درختان كهنسال از گونههاي جنگلي بسيار با ارزش بلوط، بنه ، بادام و كيكم ( افرا ) با قدمت چند صد ساله به وسيلهي افراد سودجو تهيه ميگردد و وارد منازل ساكنان حوضه و خارج از حوضه ميشود. اين يك جنايت و خيانت خزنده براي نابودي حتمي ذخاير با ارزش ملي و طبيعي است (آثار و شواهد موجود به صورت مصور در آينده به اطلاع عموم خواهد رسيد).
تخريب اراضي مرتعي و جنگلي كم شيب واقع در دشت هاي زيرحوضه هاي شوراب، سيريزجان، بروكان، مهكويه، زنجيران به مرادآباد و اميرسالار و دوتوترك و تبديل آن به اراضي زراعي ديم و آبي و استفاده غير معقول و ناپايدار از اين اراضي ، تعادل، زيستبومهاي طبيعي (جنگل، مرتع ، آبهاي جاري، چشمهها و آبهاي زيرزميني) و قنوات را به هم زده و به مخاطرهي جدي انداخته است. با تشديد فرسايش خاك، نابودي حيات در اين حوضه و حوضه هاي مجاور در ميان مدت قطعي است .
تمامي گونههاي گياهي جنگلي و مرتعي پايدار در حوضه، به سهم خود ارزش بسيار بالايي دارند كه بايد براي نجات حوضه، آنها را حفظ كرد. يكي از مهمترين آنها گونه Ebenus stellata (بليك ، جوخار) است. اين گياه سهم به سزايي در حفظ خاك اين حوضه دارد . با از بين رفتن آن كه به شدت با شخم و شيار اراضي مرتعي در معرض تهديد انسان قرار دارد، خاك نيز بدون حفاظ شده و در معرض فرسايش قرار ميگيرد. تجديد اين گونهي باارزش و سازگار با اين نوع شرايط خاكي و اقليمي و آب و هوايي، تقريباً غير ممكن است. اين تهديد، هشداري است به مديران حوضه كه از تبديل اين اراضي به كشت و زرع، حفر چاههاي كشاورزي و برداشت بي رويهي آب، جلوگيري كنند. با بارندگي متوسط بيش از 500 ميلي متر در سال، در حوضه ، اگر خاك در فصول بارندگي عاري از پوشش باشد، فرسايش خاك و سيلابهاي مخرب اجتناب ناپذير است. با روند كنوني تخريب منابع طبيعي و برداشت بي رويه آب هاي زير زميني كه در حوضه پيش گرفته شده، فرصت بسيار اندكي وجود دارد تا از فاجعه هاي آينده و نابودي حيات جلوگيري كرد. ترديدي نيست، اگر اين تفكر در مديريت تقويت شود كه توليد يك كيلوگرم گندم و يا اشتغال معدودي بيكار در حوضه، ارزش بيشتري از تك پايه اين گياه مفيد و نگهدار خاك دارد، وقوع فاجعه در آينده حتمي خواهد بود.
براي مديران تصميمگير و مسئول در حوضه، در كنار هر يك از اين گونههاي گياهي طبيعي بايد كلاسهاي توجيهي گذاشت تا در آن كلاس ها درس عبرت آموخته و باورشان شود كه راه حل اشتغال و توليد، قلع و قمع اين گونه ها و ساير پوشش گياهي با ارزش دشت هاي كم شيب و مستعد كشاورزي نيست! بلكه حفظ و نجات پوشش طبيعي استقرار يافته در اين خاك است كه در دراز مدت، منجر به ايجاد تعادل، پايداري و توسعه شده و براي ساكنان دشتها نيز، حيات، سلامتي ، بالندگي و اميد به زندگي به دنبال خواهد داشت. توجيه اين نوع ارتباط منطقي در معادله ي گياه ـ خاك ـ آب، در زيستبومهاي جنگلي كه خود موجب پايداري حيات ميشود، براي مديريت كنوني حوضههاي آبخيز نه تنها در تنگاب فيروزآباد فارس، بلكه در كل كشور، كار دشواري است . بدعتي كه در 2 دههي اخير در شخم و شيار منابع طبيعي، گذاشته شده است، منجر به نابودي بهترين حوضههاي آبخيز كشور شده و خواهد شد. براي مقابله با آن هزينهي سنگيني بايد پرداخت تا شايد از تشديد و خرابي بيشتر تركشهاي اين بدعت ناصواب، بتوان قدري كاست.
تعادل بومشناختي بين آبرفتهاي دوران چهارم زمين شناسي به ويژه مخروط افكنهها با عناصر گياهي كه روي آنها به خوبي استقرار يافتهاند، ضامن تداوم جريان آب و بقاي حيات در اين حوضه است. دستاندازي به مخروط افكنههاي جوان كه از خاكهاي با بافت بسيار سبك و سنگلاخي برخوردار است، به هر دليلي، خيانت به نسل هاي آينده است . تنها راه حل مديريت درست در اين نمونه واحدهاي گياهي كه تعادل طبيعي پيچيده اي در طول زمان در آن بوجود آمده است (و به دست انسان به تدريح از بين مي رود)، كمك به عواملي است كه در بازگشت اين تعادل بومشناختي مؤثر باشد. بسيار بعيد است كه با كاشت دوبارهي تنها عنصر شاخص اين اراضي يعني گياه Ebenus، در عرصه هاي تخريب شده ، بتوان رويشگاههاي آن را دوباره احيا كرد. اگر تصور شود كه با تغيير كاربري و حذف عناصر طبيعي موجود در اين واحد و ساير واحدهاي گياهي، ميتوان به تداوم پايدار اكولوژيك و توسعه آن در حوضه كمك كرد، اشتباهي آشكار است. عناصري را ميتوان وارد اين سيستم طبيعي كرد كه بتواند در كنار عناصر طبيعي موجود، منجر به تجديد حيات عناصر طبيعي گذشته و حال حوضه شود . جايگزين كردن و يا قرار دادن عناصر ناسازگار جديد، بدون پژوهش، در كنار عناصر طبيعي منجر به نابودي هر دو گروه در طول زمان مي شود. با شكلگيري تفكر مديريت، در اين راستا ، بطور يقين آينده اي روشن و اقتصادي بر اين حوضهي پر آب و جنگلي متصور است . اين نوع تفكر در مديريت منابع طبيعي و آبخيز هاي كشور، نجات دهنده خواهد بود كه در مقابل تفكر شخم و شيار به جاي افزايش كيفيت و عملكرد در واحد سطح و بهره برداري بهينه قرار ميگيرد كه خود نابودكنندهي اين گونه، آبخيزهاست. بررسي وضعيت عرصه هاي جنگلي حوضهي تنگاب خود بحث مفصلي دارد كه در نوشته هاي بعدي به استحضار مردم فهيم فارس مي رسد.
در خاتمه بايد گفت: رسيدن به توسعه ي پايدار با توجيه اقتصادي و علمي ، مستلزم مديريت هماهنگ بين بخش هاي مختلف و برنامه ريزي و اجراي صحيح راهكارها و پيشنهادهاي ارائه شده در حوضه است. ارايه اين راهكارها پس از مطالعه دقيق، علمي و زيست محيطي در حوضه ميسر مي باشد. با توجه به اينكه سدّ تنگاب در زير دست حوضه احداث مي شود، اهميت حفظ پوشش گياهي منطقه را صد چندان مي كند، لذا پيشنهاد ميشود كه صدا و سيماي استان فارس با كمك مشاوران فني نسبت به تهيه فيلمهاي مستند از اين حوضه اقدام كرده تا بتوان مسايل حوضه را هر چه بهتر به اطلاع مردم و متوليان منابع طبيعي و محيط زيست رساند .ضمناً آثار باستاني موجود در اين حوضه را نبايد فراموش كرد كه بخش اعظمي از اين آثار ممكن است بعد از آبگيري سدّ زير درياچه سدّ مدفون شود . در قسمت دوم اين نوشتار، (سدّ تنگاب فيروزآباد و بار ديگر آثار باستاني در معرض خطر قرار ميگيرند) به آثار باستاني در اين حوضه پرداخته ميشود.
ادامه دارد ...