آمريكا ديگر بزرگترين توليدكنندهي گازهاي گلخانهاي نيست!
همين چند روز پيش بود كه با اشاره به وضعيت بحراني پيشآمده در چين، اشاره كردم بسياري از نشانزدهاي مؤيد پايداري سرزمين در اين پرجمعيتترين كشور جهان، روندي نزولي گرفته و متأسفانه همه چيز با شتابي اسفبار قرباني حفظ رشد اقتصادي چين و برتري كاذب ايدئولوژيكي اين كشور كمونيستي گشته است. اينك – بر بنياد گزارش مؤسسه بررسيهاي زيستمحيطي هلند - خبر ميرسد كه در سال ۲۰۰۶ ميزان توليد گازهای گلخانهای در چين، ۹ درصد افزايش يافته و بر اين اساس، اين كشور با پشت سرگذاشتن آمريکا به بزرگترين توليدکنندهي گازهای گلخانهای در جهان بدل شده است. در حقيقت، آمارها نشان ميدهد كه به طور متوسط، هفتهاي دو نيروگاه جديد در چين ساخته ميشود كه هم حيرتانگيز است و هم نگرانكننده.
شايد به همين دليل باشد كه اخيراً دولت چين تصميم گرفته ماليات استفاده از زمين را – بخصوص - براي صاحبان كارخانهها و شركتهاي چندمليتي سرمايهگذار در اين كشور به ميزان 3 برابر افزايش دهد.
تصميمي كه آشكارا ممكن است بر قيمت تمام شدهي محصولات چيني اثر گذاشته و توان رقابتي آنها را در بازار جهاني به طرز محسوسي كاهش دهد. يعني: دولتمردان چيني هم سرانجام دريافتهاند كه حفظ رشد اقتصادي به بهاي ناپايدارتر كردن سرزمين، نميتواند كاري منطقي و اقتصادي به شمار آيد.
ميبينيد! محيط زيست با كسي شوخي ندارد؛ اگر ملاحظاتش را جدي نگيريد، او خود در بزنگاههايي سرنوشتساز، شرايطش را ديكته خواهد كرد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.