چندي پيش، اداره‌ي آمار ايالات متحده‌ي آمريكا در گزارشي كه بخش‌هايي از آن را خبرگزاري ايسنا نيز منتشر كرد، اعلام داشت: «ايران بعد از ژاپن و عربستان، سوّمين مصرف‌کننده‌ي بزرگ سيگارهاي آمريکايي در جهان است.» اين اداره مي‌افزايد: «دست‌كم نيمي از حدود 100 ميليون دلار کالايي که شرکت‌هاي آمريکايي در سال 2005 به ايران صادر کرده‌اند، سيگار بوده است.» گزارش‌ سازمان بهداشت جهاني حاکي از آن است که شرکت‌هاي دخانيات آمريکايي مانند آر جي رينولدز، همواره به كشور ما، همچون يک بازار پر رونق براي محصولات خود نگاه کرده و محصولات دخاني خويش را از طريق واسطه به ايران صادر کرده‌اند.»
    اين در حالي است كه به گفته‌‌ي مت مايرز (كارشناس صنعت دخانيات در واشنگتن): «مصرف سيگار در آمريکا و بيشتر کشورهاي توسعه‌يافته سير نزولي را طي مي‌کند و شرکت‌هاي دخانياتي مجبورند محصولات خود را در کشورهاي ديگر بفروشند. از اين رو، ايران براي آينده‌ي شرکت‌هاي توليد‌کننده‌ي سيگار بسيار مهم است.»
    اين را گفتم تا يادمان باشد: براي زيرسلطه ‌قراردادن و متأثر كردن يك ملّت و كشور، راه‌هاي فراواني وجود دارد كه تنها يكي از آنها جنگ و اشغال سرزمين است؛ راهي كه به دليل پرهزينه و غيراقتصادي بودن، اغلب به عنوان آخرين گزينه مطرح مي‌شود. دولت و ملّتي كه – به حق - ادعاي استقلال و خودكفايي دارد، بايد نشان دهد كه در گام نخست از اراده‌ي لازم و بالندگي و آگاهي كافي براي پرهيز از استعمال دخانيات و ديگر مواد مخدر برخوردار بوده و دست‌كم روند مصرف آن را با شيبي كاهنده مواجه ساخته است؛ نه اينكه ميزان مصرف سيگار را به 50 ميليارد نخ در سال افزايش دهد.
    باور كنيد، اين شايد بزرگترين دستاورد دولت جمهوري اسلامي ايران و خوش‌ترين خبر سال باشد، اگر بتواند در آستانه‌ي دهه‌ي فجر سال پيش رو اعلام كند: مصرف سيگار در كشور را 10 ميليارد نخ در سال كاهش داده‌ايم.

    امّا به راستي بر سر مردمان چه آمده است كه تحقق اين آرمان ، به مراتب رؤيايي‌تر از شنيدن خبر ساخت بمب اتم در ايران است؟!