روز جهانی مبارزه با بیابان زایی و خشکسالی را گرامی می داریم
پاسخ به پرسشهای روزنامة جام جم به مناسبت روز جهانی مقابله با بيابانزايي
1- تعريف بيابان:
به رغمِ وجود تعاريف متعدد و بعضاً متفاوتی که دانشمندان برای بيابان ارايه دادهاند، میتوان بر دشواری رويش گياهی به عنوان ويژگی مشترک تمامی بيابانهای واقعی زمين تأکيد کرد؛ به سخنی ديگر، بيابان پهنهای است که «حيات» با بيشترين دشواری برای استمرارِ خويش مواجه است.
2- دليل وجودی بيابان:
شرايط حاکم بر عرضهای جغرافيايي 30 و 60 درجة شمالی و جنوبی عموماً مانع از تشکيل ابرهای بارانزا شده و از اين رو، مناطق واقع در عرضهای مذکور کمباران و خشک هستند و بيابانهای اقليمی جهان در حوالی اين عرضهای جغرافيايی پراکندهاند. افزون بر آن، تشکيل نوع ديگری از بيابانها که به آنها بيابانهای خاکی گفته میشود، ناشی از شرايط ويزة شکل ناهمواريهای زمين و مواد تشکيل دهندة آن است.
شايان ذکر آن است که بيابانهای ايران متأثر از هر دو حالت فوق هستند. به نحوی که برپاية شواهد بدست آمده، آب و هواي ايرانزمين، بين 180 تا 200 ميليون سال پيش (دورة لياس)، يعني زماني كه در عرضهاي شمالي كمتر از 10 درجه قرار داشت، گرم و مرطوب بوده است، ليكن به موازات حركتهاي قارهاي، بيشترِ قلمرو جغرافيايي ايران در عرضهاي 25 تا 35 درجه (كمربند بياباني جهان) استقرار يافت كه اين رخداد به همراه پارهاي ديگر از عوامل محيطي، زمينهسازِ حاکميتِ شرايط بياباني بر اغلب نواحی ايران در متجاوز از يک تا دو ميليون سالِ پيش (دوران نئوژن و كواترنر) شد.
3- تعريف بيابانزايي:
و امّا «بيابانزايي» مقولهاي ديگر است؛ چرا كه اگر آفرينش بيابان را پاسخي طبيعي به شرايط زيستبوم بدانيم، بيابانزايي را ميبايست نتيجة فشارهاي انساني و عملكردهاي نابخردانة بشر، بويژه در واپسين سده از هزارة كهنه قلمداد كنيم. بيابانزايي، فرايندي پسرونده است كه تمامي مظاهر حيات را در همة اشكال خويش به نيستي تهديد كرده و پايداري زيست را خدشهدار ميكند. هجوم ماسههاي روان، اُفت كمي و كيفي آبهاي زيرزميني،كاهش حاصلخيزي خاك، افزايش حساسيت اراضي به فرسايش، سختشدن و سلهبستن خاك، نشست زمين، شورشدن اراضي، افزايش سيلخيزي، فزوني مواد سمي در خاك،كاهش تنوّع زيستي و تخريب پوشش گياهي در شمار علايمی جاي ميگيرند كه وجود هريك از آنها در هر منطقه به تنهايي يا جملگي، توصيفي آشكار از وضعيت كمي و كيفي بيابانزايي بدست ميدهد. از اين رو، نميبايست پديدههاي محدودي چون پيشروي مرز فيزيكي بيابانها را، كه در نظر عوام برجسته مينمايد، با پديدة به ظاهر نامحسوس، اما ويرانگرِ تخريب سرزمين (Land Degradation) يا بيابانزايي كه مناطق وسيعي از سطح زيست كره را پوشانده و در نتيجه زيانهاي اقتصادي و اجتماعي بيشتري را به همراه دارد، در يك رديف ارزيابي كرده و يكسان نگريست.
چنين دريافتهايي سبب شد تا در كنفرانس محيط زيست و توسعة سازمان ملل (ريودوژانيرو، 1992) مفهوم بيابانزايي تعميمِ بيشتري پيدا كند و به صورت زير به تصويب اعضاء برسد:
«بيابانزايي عبارت است از تخريب سرزمين در مناطق خشك، نيمهخشك و نيمهمرطوب خشك، تحت اثر تغييرات اقليمي و فعاليتهاي انساني»
البته ذکر اين نکته نيز ضروری به نظر میرسد که محدود کردنِ پديدة بيابانزايي به اقاليم ذکر شده در تعريف فوق، مورد ترديد و نقدِ مؤسسة تحقيقات جنگلها و مراتع است؛ چرا که اينک به خوبی مشخص شده است که بهرهبرداری و تخريب شديدی که در سرزمينهای خيلی خشک و مناطق مرطوب جاری است، میتواند سبب بيابانزايي شود. توضيح آنکه مناطق خيلی خشک و مناطق مرطوب در تعريف بينالمللی بيابانزايي مستثنی شدهاند و تصوّر آن است که در مناطق خيلی خشک بهرهبرداری از سرزمين و تخريب آن ناچيز بوده و در مناطق مرطوب نيز شرايط محيطی چنان مساعد است که میتواند عوارض ناشی از تخريب سرزمين را بازسازی کند.