و سرانجام روز جهاني محيط زيست از راه رسيد!

به گمانم، همين كه روز جهاني محيط زيست در ايران همواره مصادف است با سالگشت رويدادي خونبار و عزاي عمومي؛ نشان ميدهد محيط زيست تا چه اندازه در اين مملكت مظلوم و بدشانس است! چه، در روزي كه همهي دنيا آن را گرامي داشته و آيينهاي نكوداشتش را برگزار ميكنند، اينجا حتا روزنامهاي نيز منتشر نميشود كه بخواهد دوكلام در بارهي محيط زيست مرثيهسرايي كرده يا ادارهاي باز نيست تا مقام مربوطه كلامي در حفظ محيط زيست گفته و اشارهاي غرورآفرين به اصل مترقي پنجاهم قانون اساسي كند!
با اين وجود، اگر ادارهها تعطيل بوده و كارمندي را نميتوانند جمع كنند تا برايش در مدح طبيعت سخن گفته و عكس يادگاري بگيرند؛ اگر روزنامهاي منتشر نميشود تا به بهانهي اين روز، ژست جهاني بگيرد و اگر همه جا سياهپوش بوده و نميتوان به استقبال شادمانهي نكوداشت طبيعت رفت؛ اشكالي ندارد!
دنياي وبلاگستان ميتواند جاي همهي اين كمبودها را پر كرده و سزاوارانه از محيط زيست وطن بگويد. پس دوستان عزیز: لطفاً - دست کم در روز تولد محیط زیست - از محيط زيست بنويسيد ...
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.