هر زمان كه به ايراني بودن خود بيش از پيش غره شديد و در اين ناسازه‌ي (پارادوكس) غريب غوطه خورديد كه پس چرا آني نيستيم كه بايد باشيم؟ چرا در بين 100 كشور نخست جهان از منظر شاخص‌هاي توسعه‌ي انساني، پايداري محيط زيست، كيفيت زندگي، امنيت جاده‌اي و ... قرار نمي‌گيريم؛ نگاهي به حواشي بزرگترين رويداد ورزشي پايتخت كه معمولاً طرفداران يكي از دو تيم آبي و قرمز در آن دخيل هستند، بياندازيد تا دريابيد از مردمي كه حاضرند به دليل شكست تيم محبوب‌شان، حدود 200 ميليون تومان به اتوبوس‌هاي شركت واحد صدمه زده و ده‌ها تن از يكديگر را وحشيانه مجروح كرده و بي‌مهابا به جد و آبادشان دشنام دهند، آن هم در محيطي كه قرار است درس اخلاق و جوانمردي و پهلواني به جوان امروز داده شود، نبايد بيش از اين انتظار داشت! و نبايد حيرت كرد كه چرا اين جوانان پرشور و خوش غيرت كه در شكست آبي و قرمز اينگونه خون گريسته و جامه مي‌درند، چرا در دفاع از ميراث‌هاي طبيعي و ملّي و تاريخي خويش در توس، تنگه‌ي بلاغي، بوكان، نقش جهان، چهارباغ، بجنورد، گلستان، لاكان، لار، اروميه، دنا، ميانكاله، لفور و ... تا بدين حد بي‌تفاوت و خاموش عمل كرده و مي‌كنند ...