چرا به تكرار حادثهي شرمآور آزادي عادت كردهايم؟!
هر زمان كه به ايراني بودن خود بيش از پيش غره شديد و در اين ناسازهي (پارادوكس) غريب غوطه خورديد كه پس چرا آني نيستيم كه بايد باشيم؟ چرا در بين 100 كشور نخست جهان از منظر شاخصهاي توسعهي انساني، پايداري محيط زيست، كيفيت زندگي، امنيت جادهاي و ... قرار نميگيريم؛ نگاهي به حواشي بزرگترين رويداد ورزشي پايتخت كه معمولاً طرفداران يكي از دو تيم آبي و قرمز در آن دخيل هستند، بياندازيد تا دريابيد از مردمي كه حاضرند به دليل شكست تيم محبوبشان، حدود 200 ميليون تومان به اتوبوسهاي شركت واحد صدمه زده و دهها تن از يكديگر را وحشيانه مجروح كرده و بيمهابا به جد و آبادشان دشنام دهند، آن هم در محيطي كه قرار است درس اخلاق و جوانمردي و پهلواني به جوان امروز داده شود، نبايد بيش از اين انتظار داشت! و نبايد حيرت كرد كه چرا اين جوانان پرشور و خوش غيرت كه در شكست آبي و قرمز اينگونه خون گريسته و جامه ميدرند، چرا در دفاع از ميراثهاي طبيعي و ملّي و تاريخي خويش در توس، تنگهي بلاغي، بوكان، نقش جهان، چهارباغ، بجنورد، گلستان، لاكان، لار، اروميه، دنا، ميانكاله، لفور و ... تا بدين حد بيتفاوت و خاموش عمل كرده و ميكنند ...
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.