بيابان و بيابانزايي از منظر آموزههاي پژوهشي (4)
آموزة كنوني پژوهشهاي مهار بيابانزايي در مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع بر اين بنانديشه استوار است: «فرآيند شوم بيابانزايي تنها هنگامي به معناي واقعي «مهارشده» تلقي ميشود كه تلاشهايي كه در هر جامعه براي پايداري و سعادت آن به عمل ميآيد، به گونهاي طراحي و پياده نشود كه امكان تحقق زيست پايدار در ديگر جوامع را به خطر افكند».
بديهي است چنين رويكردي نياز به ارادهاي پويا، استوار و آيندهنگر دارد تا هر نوع مصلحتنگري سياسي، اجتماعي و تاريخي را در برنامهريزيهاي كلان توسعه كشور، فداي توان بومشناختي سرزمين و ملاحظات مبتني بر زيست پايدار و درخور كند. ناگفته پيداست، انجام كاري چنين پردامنه، كند و كاوي ژرفتر و ساماني بايستهتر ميطلبد. تلاشهاي پراكنده، يافتهها و ديدگاههاي گونهگون، سرانجام ميبايد هماهنگ و همساز شوند، باهم درآميزند تا نمودي سنجيده و پذيرفتني از توانايي علمي/پژوهشي مديريت ايراني بر زيستبومهاي اغلب شكننده و ناهمتاي كشور را به تصوير كشند. آفرينش محورهايي كه در پي ميآيند از همين روست.
3- عناوين راهبردهاي دوازدهگانه پژوهشي مؤسسة تحقيقات جنگلها و مراتع در حوزه بيابان و بيابانزايي:
1- شناخت و طبقهبندي مناطق مستعد يا تحت اثر بيابانزايي در كشور،
2- مطالعه و شناسايي منابع آب و اراضي سرزمينهاي خشك،
3- پايش مستمر عرصههاي طبيعي به منظور آگاهي از ميزان شتاب پسرونده يا پيشروندة علايم حياتي در زيستاقليمهاي گوناگون كشور و دلايل بروز آنها،
4- شناخت عوامل و فرايندهاي مؤثر در پديدة فرسايش آبي و نقش آنها در بيابانزايي،
5- تحقيق در منشاء ماسههاي روان و جستجوي روشهاي مؤثر و مقرون به صرفة تثبيت پايدار آنها،
6- پژوهش و معرفي ويژگيهاي بومي و منحصر به فرد بيابانهاي ايران،
7- تحقيق در نقش برنامههاي توسعة كشور در بيابانزايي و بيابانزدايي،
8- پژوهش، آزمون و معرفي شيوهها و فناوريهاي مهار كارمايههاي طبيعييِ جايگزين در زيستبومهاي بياباني و تلفيقِ دانشهاي بومي با فناوريهاي روز،
9- تحقيق در بهرهبرداري از توانهاي اندك موجود در مناطق بياباني (براي بهبود معيشت اهالي)،
10- ارزيابي قابليتهاي رويشي اراضي بياباني و كويري و پژوهش در روشهاي مديريت حفاظت و بهرهبرداري پايدار از منابع طبيعي بيابان،
11- بررسي نقش مديريت غيرسازهاي در مهار بيابانزايي و معرفي شيوههاي اجرايي آن در زيست بومهاي گوناگون كشور،
12- پژوهش پيرامون نقش مؤلفههاي توسعه و فقر انساني در كاهش يا افزايش روند بيابانزايي.
به اميد فرارسيدن روزي كه فرزندان اين مملكت در سرزميني گام نهند،كه در جاي جاي آن، زيبندهترين كاربري ممكن، رخداده باشد، چه در آن روز، بيشك ديگر جريانِ كاهندهاي در كشور وجود نخواهد داشت كه نياز به متولي مهارش داشته باشد.
انشاءالله
 به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.
	  به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.