موقعيت شهرستان ارسنجان در استان فارس كاملاً مشخص است.

     آقاي محمّد‌حسين شيرازي، هموطن عزيز ارسنجاني‌ام، نامه‌اي برايم ارسال داشته كه دريغم آمد آن را با مخاطبين گرامي «مهار بيابان‌زايي» در ميان ننهم. به ويژه آن كه بهانه‌ي ارسال اين نامه، يكي از پست‌هاي پيشين اين تارنما در مورد سد سيوند است. ايشان، نامه‌ي خويش را اين گونه آغاز كرده است: «... مطلب شما در مورد آبگیری سد سیوند را همچون اکثریّت کثیری از هموطنان خواندم ـ این امر مهم و دغدغه‌ساز ملی، فرهنگی و زیست‌محیطی از یک سو و اظهارات بعضی از دوستان از سوی دیگر، آن قدرعجیب است که کرگدن تک‌شاخ هم، صاحب دو  شاخ می‌شود و ...»
     دوّمين نامه متعلق به ديگر هموطن فرهيخته‌ام، آقاي دكتر محمّدجعفر ناظم‌السادات، استاد دانشگاه شيراز و رئيس مركز پژوهش‌هاي جوي- اقيانوسي است؛ نامه‌اي كه خطاب آن، آقاي مهندس رضازاده، استاندار فارس است و بهانه‌اش كم‌توجهي آشكار به پژوهش و فاصله‌ي عميق موجود بين حرف و عمل مسئولين در اين حوزه است. دكتر ناظم‌السادات در فرازي از نامه‌ي خويش، خطاب به استاندار فارس مي‌نويسند: « ... آيا كشورهايي كه غله‌ي بيشتر دنيا را تأمين مي‌كنند، در طول دو دهه‌ي گذشته آب زيرزميني خود را مثل استان فارس از دست داده‌اند؟ آيا قبول نداريم كه مي‌شد همين مقدار و حتا بيشتر غله و ديگر توليدات كشاورزي داشت و آب زيرزميني را هم حفظ كرد و صنعتي هم شد. علت نابودي بسياري از دشت‌هاي فارس چيزي جز انجام عمليات بدون تحقيق قبلي نيست و آزموده را آزمودن خطاست...»
    اينك ضمن سپاس از اين دو هموطن بزرگوار و تكرار اين آرزو كه هر چه بيشتر شاهد شكوفايي و استمرار احساس مسئوليتي چنين ستايش‌برانگيز در بين هموطنان و شهروندان عزيز ايراني نسبت به زيست‌بوم ارزشمندمان باشيم، توجه خوانندگان گرامي اين تارنما را به متن كامل هر دو نامه جلب مي‌كنم.
    در ضمن فرصت را مغتنم دانسته و اعلام مي‌دارم، «مهار بيابان‌زايي» را خانه‌ي خودتان فرض كرده و نظريات و دل‌نوشته‌هاي خودتان را – پيرامون دغدغه‌هاي مطروحه در اين تارنما - برايم ارسال داريد تا به نام خودتان منتشر كنم.

1) نامه‌ي نخست از آقاي محمّد‌حسین شیرازی خطاب به نگارنده:


بنام حضرت احدیّت

     جناب آقای درویش سلام خالصانه‌ی بنده را بپذیرید ـ موفقیّت شما را در همه‌ی امور خواستارم.
    مطلب شما در مورد آبگیری سد سیوند را همچون اکثریّت کثیری از هموطنان خواندم ـ این امر مهم و دغدغه‌ساز ملی، فرهنگی و زیست‌محیطی از یک سو و اظهارات بعضی از دوستان از سوی دیگر آن قدر عجیب است که کرگدن تک شاخ هم، صاحب دو  شاخ می‌شود و ...!
     و امّا به تعویق افتادن آبگیری سد سیوند، آب خنکی بود که بر آتش شعله ور درون‌های نگران هزاران آینده‌نگر و دوراندیش پاشیده شد. باز هم به غیرت پهلوان خادم، پهلوانی که از تبار پوریای ولی و جهان پهلوان تختی‌اند، با این خبر مسرّت‌بخشی که یک شب بعد از آن مطلب کذایی، اعلام گردید، مگر این که قصد دست به سر کردن مردم را داشته باشند که آن وقت وای به حال ما ملّت!
   تجمّع عزیران و متن زیبا و مستدلی که به پیشگاه مقام معظم رهبری تقدیم گردید، قابل ستایش و سپاسگزاری است. دست شما و تجمّع کنندگان عزیز درد نکند. انشاالله ستون به ستون فرج است .
    اظهارات آقای مهندس قبادی بنده را به یاد یک  برنامه‌ی رسانه‌ای در شیراز انداخت (پایتخت فرهنگی ایران) ـ یکی از مسئولین آب در یک پرسش و پاسخ شرکت می‌کنند، شنونده‌ای می‌پرسد که چرا این همه رسوب در آب شرب شیراز است؟ آن محترم مسئول می‌گویند: اتفاقاً این رسوبات برای اسکلت و استخوان‌بندی خوب است! ـ این در حالی است که کیفیّت آب شیراز چنان خراب است که همه‌ی لوله‌ها، سماورها، کتری‌ها، کولر‌ها و کلیه‌ها به مرض استالاکتیک و استالاکمیت دچار آمده‌اند. جلّ‌الخالق آب درمانی، یوگا درمانی و ده‌ها درمانی دیگر را شنیده  بودیم، ولی «رسوب‌درمانی» را خیر!
    در جایی مرقوم فرموده بودید که «اصلاً چرا بدون پرده‌پوشی و رو راست نمی‌گویید: برای ما رونق کشاورزی منطقه، بر هر مصلحت دیگری برتری دارد.» به گمان بنده این جا یک سؤ تفاهم پیش آمده است، چرا که در ماجرای احداث شهرک صنعتی ارسنجان، می‌خواهند کشاورزی، دامداری، باغداری، منابع طبیعی، آب، محیط زیست، میراث فرهنگی، سلامت، حیات و تمدّن یک قوم را نه تنها از رونق بیندازند، بلکه نابود کنند. این حکایت یک بام ودو هواست. به نظر می‌آید موضوع چیز دیگری است، می‌خواهند هر چه طول کانال‌های آبرسانی بعد از سد طولانی‌تر باشد و دهات بیشتری را بپیماید ـ آنگاه آقایان بروند درب منازل روستائیان و کوبه‌ی در را بزنند و بفرمایند که شمایان تشنه بودید، العطش می‌کردید! ما به فریادتان رسیدیم، حالا که رفع عطش‌تان شده است، در رفع عطش ما کوشا باشید! تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل!
    دست همه‌ی دلسوزان، مسئولین محترم، دانشمندان عزیز و فرزندان کوروش کبیر زیر سر مردم خوب و خردمند ارسنجان در راه توقّف و جابجایی شهرک به اصطلاح صنعتی ارسنجان، موفق باشید.

                                                             با احترام، محمّدحسین شیرازی


2) نامه‌ي دوّم از آقاي دكتر ناظم‌السادات خطاب به استاندار فارس


جناب آقاي مهندس رضازاده
استاندار محترم فارس

    با سلام و آرزوي سلامتي و موفقيت جنابعالي
   در مراسم هفته پژوهش كه در سالن دستغيب دانشگاه شيراز برگزار شد، اينجانب حضور داشته و بسيار خوشوقت شدم كه جنابعالي نيز در جمع دانشگاهيان و پژوهشگران حضور يافته و ديدگاه‌هاي خود را در مورد پژوهش ارايه فرموديد. بديهي است كه براي اساتيد و پژوهشگران مهم است كه بدانند نماينده دولت در استان چه ديدگاهي در مورد پژوهش و پژوهشگر دارند و انتظارات ايشان از ارتباط بين دانشگاه و دستگاه‌هاي اجرايي چيست؟
    چنانچه درست استنباط كرده باشم جنابعالي تأكيد داشتيد كه پژوهش بايستي كاربردي باشد و باز هم اشاره فرموديد گرچه برخي از پژوهش‌ها از نظر اسم كاربردي هستند، اما محتوي آنها چندان كاربردي نيست. بهر حال تأكيد جنابعالي بر انجام پژوهش‌ها كاملاً كاربردي بود. رياست محترم دانشگاه نيز متعاقباً اشاره‌اي به انتظارات دانشگاه داشتند و فرمودند كه پژوهش تقاضا‌محور است و بايد براي پژوهش از بيرون از دانشگاه تقاضا وجود داشته باشد. كه به نظرم به علت فرصت كم امكان بيان بسياري از مسائل براي سخنرانان عزيز نبود.
    انگيزه اصلي نوشتن اين نامه آن است كه با ذكر يك مثال مشكل پژوهشگران و ارتباط آنها با دستگاه اجرايي روشن شود. معلوم شود كه پژوهش چه‌قدر مبناي تصميم‌گيري است و چگونه مي‌تواند كاربردي باشد.
    در همين راستا از حدود دو سال قبل ملاحظه شد كه عرصه منابع طبيعي بخشي از تپه‌هاي شمال غرب ارسنجان - كه موقعيت آن به شهر ارسنجان مشابه نسبت بولوار چمران و مناطق خوب آب و هواي غرب به شهر شيراز است - بوسيله تعداد زيادي لودر و بولدوزر در حال كند و كوب است. مشخص شد كه اين محل براي احداث شهرك صنعتي در نظر گرفته شده است. در زيردست اين شهرك هم قنات صدها و بلكه هزاران ساله‌اي است كه يكي از شريان حياتي باغداري و بخشي از كشاورزي ارسنجان است. واقعاً برايم تعجب آور بود كه ضوابط انتخاب شهرك صنعتي چگونه است و كدام پژوهش كاربردي علمي بر چنين اقداماتي صحه گذاشته است. برايم روشن بود كه مكان‌هاي ديگر با شرايط بسيار مطلوب‌تر و مساعدتر مي‌توانست مورد توجه مسئولين قرار گيرد. هر چه بيشتر جويا شديم بيشتر دريافتيم كه اصلاً مطالعه و تحقيقي جهت يافتن بهترين مكان در كار نبوده و نيست. هيچ‌گونه گزارش علمي توجيهي جهت مقايسه چند مكان و ارزيابي كيفي آنها پيدا نشد. بعد متوجه شديم كه آنقدر محل بي ضابطه انتخاب شده كه تا همين  اواخر آبي براي شهرك صنعتي در نظر گرفته نشده و معلوم نيست كه آب عمليات زيرسازي از چه محلي تأمين شده است. آب در نظر گرفته شده كنوني هم بر اساس مدل از پيش تعيين شده‌اي طراحي و تنظيم نشده است و بحران آب در شهرك صنعتي و تشديد اين بحران در شهر ارسنجان در آينده نه چندان دور جدي است.
    ادعا مي‌شود كه شهرك صنعتي ١٥٠٠ نفر را شاغل مي‌كند (روزنامه و ...) سؤال مي‌كنيم بر چه اساس و تحقيقي؟ چه نوع صنعتي ايجاد مي‌شود و چه كساني سرمايه‌گذار هستند؟ مواد اوليه از كجا تأمين مي‌شود؟ بازار فروش كدام است؟ هيچ گزارش علمي پاسخگو نيست؟ سؤال مي‌شود كدام آزمايش خاك صورت گرفته كدام آزمايش آب زير زميني به انجام رسيده كدام آزمايش زيست محيطي براي آلودگي آب هوا صورت گرفته و نتايج در كدام مرجع علمي موجود است؟ پاسخ‌ها همه منفي است. سؤال مي‌شود كه با مردم و صاحبان آب و قنات چه تعاملي صورت گرفته؟ چه كسي با آنها مذاكره نموده و آنها را جزيي از موجودات ذي نفع در اين طرح حساب كرده جواب منفي است. سؤال مي‌كنيم دانش بومي و همكاري‌هاي مردمي به خصوص با مديريت قنوات در كدامين مرجع مورد ارزيابي قرار گرفته جواب منفي است. سؤال مي‌كنيم چند هزار بوته و درختچه با چه ارزش اقتصادي زير پاي بولدوزرها نابود شدند؟ كسي آماري ندارد. سؤال مي‌شود چند هزار يا چند صد هزار متر مكعب آب توسط اين بوته‌ها به آب‌هاي زيرزميني تغذيه مي‌شوند؟ جوابي موجود نيست. سؤال مي‌شود مقدار آبي كه توسط اين بوته‌ها به حوزه قنات تزريق مي‌شد بعد از بين رفتن آنها چه كسي جبران مي‌كند. جواب منفي است. سؤال مي‌شود چه كار پژوهشي و حتا نيمه پژوهشي گفته است اين بهترين گزينه براي شهرك صنعتي است جواب مي‌آيد تحقيق و مطالعه‌اي صورت نگرفته. سؤال مي‌شود: اگر مالكين قنات به دادگاه شكايت كردند، چه تمهيداتي براي جوابگويي آنها پيش‌بيني شده و در صورت حاكم‌شدن آنها، چه كسي جبران خسارت مي‌كند؟ جواب منفي است. سؤال مي‌شود كه آيا از طرح توسعه و عمران قنوات و تشكيل يكي از بزرگترين شركت‌هاي سهامي زراعي استان كه توسط مالكين در حال مطالعه است خبري داريد؟ جواب منفي است. سؤال مي‌شود كه شهرك صنعتي چند مترمكعب فاضلاب دارد و فاضلاب خود را چگونه دفع مي‌نمايد هيچ گزارش علمي موجود نيست. سؤال مي‌شود براي توليد هر شغل در شهرك صنعتي ارسنجان چند ريال هزينه مي‌شود و اين هزينه در مقايسه با بخش كشاورزي در كدامين مرجع علمي به بحث گذاشته شده جواب مستندي موجود نيست. سؤال مي‌شود كه اثر اين شهرك بر كشاورزي منطقه چگونه است. هيچ پاسخ علمي دريافت نمي‌شود. در مورد تأثير فرهنگي تأسيس چنين شهركي بر بافت مذهبي اين شهر نيز هيچ گزارش علمي موجود نيست و به نظر مي‌رسد در آينده مشكلات زيادي براي نيروهاي محترم انتظامي، امنيتي و قضايي ايجاد شود.
     در يك كلام اين شهرك بر اساس چند استعلام از برخي ادارات به انجام رسيده كه به احتمال خيلي زياد بسياري از افراد كه اين استعلام‌ها را جواب داده‌اند نه تنها در عمرشان يك مقاله به مفهوم علمي ننوشته‌اند، بلكه يك مقاله از اين نوع را هم نخوانده‌اند. امروز هم بسياري از آنها از پست و موقعيت خود افتاده و هيچ مسئوليتي را قبول ندارند. برهمين اساس آنهايي كه امروز هم مدافع اين اقدام هستند تا چند صباح ديگر در پشت ميز خود نيستند و اين همه سؤال بي پاسخ باقي مي‌ماند و مردم بيچاره و دردمند. ظاهراً شوراي شهر ارسنجان نيز هيچ موافقتي با انجام اين پروژه ندارد.
   اينجانب به عنوان يك نفر كه در اين مورد پژوهش‌هايي داشته‌ام، وقت زيادي را براي بيان نقطه نظرات فني و علمي خود به مسئولين صرف كرده‌ام. اين نظرات علاوه بر مطالب شفاهي به‌صورت چندين مقاله در روزنامه‌ها به چاپ رسيده است. يعني بدون پرداخت هيچ ‌حق‌الزحمه‌اي دانسته‌ها و هشدارهاي خود را به مسئولين امر تذكر داده و عواقب نامطلوب اين اقدامات را متذكر شده‌ام.
     تذكر داده شده كه براي ساخت و بهره‌برداري از يك شهرك صنعتي كه ده‌ها و بلكه صدها ميليارد تومان از سرمايه‌هاي ملي صرف آن مي‌شود، لازم است كه كارهاي مطالعاتي و پژوهشي دقيقي صورت گيرد. اما صد حيف كه هزاران قلم امثال اينجانب با فشار پدال گاز راننده بولدوزر با تحصيلات سيكل كه ساعتي چند هزار تومان در استخدام است، زير خاك مدفون مي‌شود. اين مي‌شود حاصل دست پژوهشگري كه حتا بدون اميد مزدي با اين برادران صحبت مي‌كند. منظور جنابعالي از پژوهش‌هاي كاربردي چيست و چه كسي مشتري آن است؟ آيا براي يك شهرك صنعتي در شهرستاني كه از ديدگاه توليدي يك قطب كشاورزي است نيازي به هيچ تحقيق و مطالعه و مستندسازي علمي كه قابل ارايه در مجامع علمي باشد نيست؟
مگر آن كه مسئولين محترم اجرايي تصور فرمايند كه مستقيماً از طرف الهي به آنها وحي مي‌شود و از همه امور اطلاع دارند. در غير اين صورت اين اقدامات بدون داشتن گزارش‌ها و مقالات علمي نابودي منابع آب و خاك و هوا و جرم است. اين گونه اقدامات در درازمدت نتيجه‌اي جز فقر و بدبختي ملي به جا نخواهد گذاشت. آيا كشورهايي كه غله بيشتر دنيا را تأمين مي‌نمايند در طول دو دهه گذشته آب زيرزميني خود را مثل استان فارس از دست داده‌اند؟ آيا قبول نداريم كه مي‌شد همين مقدار و حتا بيشتر غله و ديگر توليدات كشاورزي داشت و آب زيرزميني را هم حفظ كرد و صنعتي هم شد. علت نابودي بسياري از دشت‌هاي فارس چيزي جز انجام عمليات بدون تحقيق قبلي نمي‌باشد و آزموده را آزمودن خطاست.
    درخواست آن است كه دستور فرمايند، بدون يك ارزيابي علمي كه دانشگاه حداقل به عنوان ناظر طرح باشد، احداث هرگونه شهرك صنعتي و مسكوني و امثالهم و هرگونه اقدامي كه به نابودي پوشش طبيعي منطقه منجر شود و يا صرف سرمايه‌هاي هنگفت را به‌دنبال داشته باشد، ممنوع گردد. لازم است كه در اين موارد ارزيابي علمي مسايل و مشكلات فعلي و راه‌حل‌هاي آن از زبان فعلي تا چند دهه بعد به درستي تدوين گردد و گزارش‌ها و مقالات علمي پاسخگوي سؤالات باشند. در آن صورت ملاحظه خواهيد فرمود كه پژوهش‌ها بسيار كاربردي‌تر از امروز خواهد شد و هزينه‌هاي ندانم‌كاري و دوباره‌كاري به شدت كاسته خواهد شد.

               با احترام
                 سيد محمد جعفر ناظم السادات
                رئيس مركز پژوهش‌هاي جوي- اقيانوسي

 

 مدرسه سعيديه در شهرستان ارسنجان از سال 1085 ه. ق به جا مانده است. اين مدرسه به صورت چهار ايواني است که در کنار هر ايوان چهار حجره ساخته شده است.

    گفتنی آنکه ارسنجان با وسعت 1500 کيلومتر مربع، در فاصله ي 120 کيلومتري شمال شرق شيراز قرار دارد. اين شهرستان از غرب به مرودشت، از شرق به ني ريز، از شمال به بوانات و از جنوب به شيراز محدود است. اين شهرستان حدود 1600 متر از سطح دريا ارتفاع دارد و قله دال نشين (دلنشين) که از قله هاي معروف سلسله جبال کوه خم است، به ارتفاع 3270 متر از سطح دريا، بلندترين رشته کوه اطراف ارسنجان است. ارسنجان از پيشينه ي ديرين برخوردار است و با توجه به آثار باستاني موجود، قدمت آن را به قبل از ظهور اسلام و برخي از بناها را به 2500 سال پيش از ميلاد مسيح تخمين زده اند. وجه تسميه ارسنجان را از «ارسن» به معني محفل و «گان» يعني سزاوار دانسته اند که به معني "محل  شايسته ي گرد آمدن" است.

    برخي مراکز ديدني: مدرسه سعيديه، مسجد جامع عتيق، سد گمبان، تل تيموران، ايوان قدمگاه، غار ضحاک، تل کاخ و ...