اكبر عالمي، مدرس سينما

    گمان برم همه‌‌ي هموطناني كه ديشب (26 فروردين‌ماه 86) چون نگارنده، بيننده‌ي برنامه‌ي «پشت پرده» از شبكه‌ي چهار سيما بودند، با اين نظر موافق باشند كه بايد در برابر اكبر عالمي و احساس و شور پاك و دانش ژرفش نسبت به ايران و ايراني، كلاه از سر برداشت و از داشتن چنين هموطنان فرزانه و وطن‌دوستي به خود باليد. آن چنان كه احساس كردم اين شور و عشق پاك را اگر در «مهار بيابان‌زايي» به ثبت نرسانم، گناهي بزرگ مرتكب شده‌ام.
    عالمي ديشب به همراه نادر طالب‌زاده كوشيد تا نشان دهد، ساختن فيلم موهني چون «300» بيش از آن كه نشان‌دهنده‌ي كينه‌ي هوشمندانه‌ي سازندگان هاليوودي آن نسبت به تمدّن پرشكوه ايران باشد، نشان‌دهنده‌ي جهالت تؤام با ترسي بزرگ از ايران و ايراني است.

    عالمي در عين حال به دو نكته‌ي ارزشمند ديگر با هوشمندي اشاره كرد:
    نخست آن كه «چرا براي روشنگري و ابهام‌زدايي از تاريخ هم كه شده، كارگردانان بزرگ سينماي ما تاكنون اقدامي براي به تصويركشيدن تاريخ ايران انجام نداده‌اند؟ پرسشي كه آشكارا مسئولين فرهنگي و سينمايي كشور را نشانه رفته بود!»
    دوّمين نكته ، اشاره‌ي هوشمندانه‌ و در عين حال زيركانه‌ي عالمي به «تنگه‌ي بلاغي» بود كه - با يادآوري فيلمي با نام «چهار راه تمدّن» كه پيش از انقلاب در آن منطقه ساخته شده بود و امانت بيشتري به تاريخ داشت -  با چه حسرت و بيمي از آن ياد كرد؛ اشاره‌اي كه ايمان دارم براي آنها كه بايد اين اشاره را درك كنند و سرخ شوند، يعني آن گروه از مسئولين سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور كه اينك از دادن مجوز براي به زير آب رفتن تنگه‌ي بلاغي دفاع مي‌كنند، كافي باشد!
    واپسين كلام آن كه به باور نگارنده، برنامه‌اي كه امشب سيماي جمهوري اسلامي ايران به پخش آن همت گمارد، در طول دست‌كم سه دهه‌ي اخير، يكي از ميهن‌دوستانه‌ترين برنامه‌هايي بود كه در ستايش امپراطوري هخامنشي پخش شد؛ همان امپراطوري كه در نخستين روزهاي پيروزي انقلاب، برخي از تندروها در صدد ويراني آثار تاريخي به جامانده از آن برآمدند و امشب با چشم خود ديدم و با گوش خود شنيدم كه در اين برنامه از نخستين سند و اعلاميه‌ي حقوق بشر كه افتخارش به ايرانيان هخامنشي مي‌رسد، با افتخار ياد شد و حتا چيزي نمانده بود تا همه‌ي بينندگان شاهد ريزش قطرات اشك ناشي از بغض فروخفته‌ي اكبر عالمي نيز باشند؛ بغضي كه حرمتش بر محمّد درويش فرض است.
    و اين شايد بزرگترين دستاورد ساختن فيلم «ايران‌ستيزانه‌اي» چون 300 بود! به راستي كه بايد گفت: عدو شود سبب خير، اگر خدا خواهد. چه كسي مي‌توانست فكر كند ممكن است چنين موج عظيمي از احساسات وطن‌دوستانه و احترام‌آميزي را نسبت به پيشينه‌ي تاريخي پيش از اسلام خود در طول يكي دو ماه اخير شاهد باشيم؟ موجي كه سرانجام دامنه‌ي آن از وبلاگ‌ها و سايت‌ها و روزنامه‌هاي رسمي هم گذشت و به ساختمان جام جم رسيد! بخصوص در زماني كه يكي از نمادهاي اصلي و مشهور آن دوران پرشكوه و غرورآميز، اينك به بهانه‌ي آبگيري سد سيوند مي‌رود تا براي هميشه به تاريخ بپيوندد و نابود شود.

    پيوست :

   بخوانيد سفرنامه سعيد سعيدي عزيز را از تنگه بلاغي و ...