سالانه 400 ميليون كودك از گرسنگي رنج مي برند!   

      چندي پيش، در همين تارنما نوشتم: خوشحالم كه عبدالسلام زنده نماند و نديد كه پيش‌بيني تلخش تا چه اندازه به حقيقت نزديك شده است! امشب (25 فروردين ماه 1386) بار ديگر و با شنيدن و ديدن گزارش تكان‌دهنده‌اي كه در ساعت 20 از شبكه‌ي خبر سيما پخش شد، همان احساس را و آرزو را تجربه و تكرار كردم ...

پروفسور محمد عبدالسلام

در سال 1984، پروفسور محمّد عبدالسلام، فيزيكدان فرزانه‌ي برنده‌ي جايزه‌ي نوبل، در توصيف شرايط آن روز و آينده‌ي جهان، در عبارتي سراسر نوميدانه، مي‌گويد: «دلم مي‌خواست زنده بمانم و از گفته‌ي خويش پشيمان شوم، ولي مطمئنم كه بيست سال ديگر هم دنياي محروم به همين اندازه‌ي امروز گرسنه و به طور نسبي، عقب‌افتاده و شديداً فقير خواهد بودخوشبختانه او، امروز در ميان ما نيست! تا در غم درستي پيش‌بيني‌اش، بيش از اين بگريد!!

     امروز، يعني در چهاردهمين روز از آوريل سال 2007 ميلادي، يعني در هنگامه‌اي از تمدّن مغرور بشري كه مي‌تواني در كسري از ثانيه، صدا و تصوير هر كه را كه دوست داري، در هر كجا كه مي‌خواهي و در هر زمان از شبانه‌روز كه اراده كني، بشنوي و ببيني؛ آري در زماني كه هزينه‌ي تبليغات كالاهاي مصرفي در جهان به چند صد ميليارد دلار رسيده و كارخانه‌هاي توليد دخانيات از سود چند ميليارد دلاري خود در سال ابراز نارضايتي مي‌كنند ... شنيدن اين خبر، حقيقتاً دردناك است: «اينكه 35 هزار كودكي كه امروز به آفتاب سلام كردند، هرگز و هرگز نتوانستند، غروبش را ببينند و رفتند ...»

حدود 13 ميليون تلفات از گرسنگي! چرا؟!!

     غم‌انگيزتر آن كه به گزارش يونيسف، اين رخدادي است كه هر روز اتفاق مي‌افتد! يعني روزانه 35 هزار كودك در جهان به دليل گرسنگي جان مي‌بازند، در حالي كه اگر براي هر كودك فقط سالي 34 دلار هزينه شود، مي‌توان از مرگ اين انسان‌هاي معصوم و بي‌گناه براي هميشه جلوگيري كرد. به سخني ديگر، اگر جهانيان فقط و فقط بتوانند از سالي 435 ميليون دلار از درآمدهاي ميلياردي خود (توليد ناخالص ملي جهان را بيش از 20 هزار ميليارد دلار در سال تخمين مي‌زنند) صرفنظر كرده و آن را به تأمين معاش كودكان گرسنه اختصاص دهند، به راحتي مي‌توانند از مرگ سالانه‌ي نزديك به 13 ميليون كودك گرسنه ممانعت كنند.

اين هم سرنوشت آن گروه از گرسنگاني كه از مرگ رسته‌اند!!

    واي بر ما! فقط كافي است بدانيم با صرف‌نظر كردن از ساخت دو سه كلاهك هسته‌اي مي‌توان لبخند زندگي را به 13 ميليون كودك هديه داد، امّا ما ترجيح مي‌دهيم آن كلاهك‌ها را بسازيم و به انتخاب دوّم فكر نكنيم! چرا؟!

     بياييد به آن ناظر فرضي كه در كهكشان نشسته و اعمال ما «آدم‌زميني‌ها» را مي‌نگرد، حق دهيم اگر تصميم بگيرد، روزي خود را از اين وظيفه‌ي دردآور خلاص كرده و به زندگي عذاب‌آورش پايان دهد.


     نمي‌دانم! شايد يكي از دلايل آن كه تعداد بسيار اندكي از حدود «2000 خواننده‌ي مهار بيابان‌زايي» در طول سه روز گذشته، به پرسش دو پست پيشين پاسخ داده و برايم نوشته‌اند: «چگونه مي‌توان به تنوّع و اسرار بی‌کران جهان لبخند زد؟!»، از همين دانستگي تلخ ناشي مي‌شود.
     با اين وجود، كماكان چشم‌انتظار دوستان و پاسخ‌هاي اميد‌بخششان به آن پرسش مي‌مانم.

برگرفته از تارنماي ناصر خالديان عزيز

    پيوست :
  - تلاش مي‌كنم تا لايق دريافت زيتون بلورين اهالي دنياي وبلاگستان باشم، همان گونه كه يقين دارم، مژگان جمشيدي و عباس محمدي عزيز نيز چنين خواهند كرد ... سپاسگزارم.

   - شكاف در دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران! استعفای دکتر مجید مخدوم  و تحصن دانشجویان!