خشايارشاه ، 300 ، سيوند ، لار و ناصر كرمي!

در يكي از فرازهاي نامهاي كه به هدف ممانعت از ساخت جادهي بلدهي نور به گرمابدر لواسان، زمستان سال گذشته براي رئيسجمهور نوشته شد و به «نامهي 144 نفر» معروف شد (نامهاي كه هنوز هم – به رغم بازتاب گسترده و كمنظير رسانهاي آن - رئيسجمهور محترم هيچ پاسخي به آن نداده و حتا ظاهراً از صدور آن اظهار بيخبري ميكنند!!) به واقعهاي تاريخي و غرورآفرين اشاره كردم. آن واقعيت كه اينك دستمايهي اعتراض به حق و سزاوارانهي دكتر ناصر كرمي نسبت به تحريف آشكار موجود در فيلم 300 هم قرار گرفته، چنين است: «بر پايهي منابع و مستندات تاريخی موثق، افتخار تعيين و نامگذاری نخستين منطقهي حفاظت شدهي جهان به ايرانيان میرسد و قدمتی 2500 ساله دارد. در آن زمان، خشايارشاه (465-486 پيش از ميلاد) نسبت به حفاظت از جنگلها و درختان علاقهي زيادی داشت، به نحوی که در يکی از لشکرکشيهای خود به آسيای صغير برای نخستين بار دستوری در مورد حفاظت از يک منطقهي جنگلی «سرو» را صادر و بدين ترتيب نخستين منطقهي حفاظت شدهي جهان را بنيان نهاد.»
ناصر كرمي ميگويد: دنيا بايد بداند، رهبري لشكري كه اينگونه خونآشام و سنگدل در فيلم 300 به تصوير كشيده شده است، خود در شمار پيشگامان حفظ حرمت طبيعت در جهان قرار دارد. به سخني ديگر، چگونه ممكن است انسانهايي چنين خونريز را به تصوير كشيد و باور كرد، در حالي كه ميدانيم آن انسانها حتا براي حفظ حرمت درختان نيز دغدغه داشتهاند، چه رسد به جان مردمان بيگناه و آواره؟!

امّا در اينجا يك پرسش ساده و در عين حال ، تلخ قابل طرح است:
وقتي تنها در طول همين يكسال گذشته شاهد بزرگترين و بيسابقهترين هجمهها، تجاوزها و تخريبها به مظاهر انكارناپذير ميراث ملّي و طبيعي خود در توس، بوكان، تنگهي بلاغي، نقش رستم، گنبد كابوس، ميدان نقش جهان؛ همچنين پاركهاي ملّي لار، گلستان، نايبند، سرخهحصار، خجير، اروميه، كوير و مناطق حفاظت شدهي دنا، ميانكاله، سبزكوه، پريشان و ... بودهايم؛ چگونه انتظار داريم دنيا از ما بپذيرد كه نسل امروز ايران، فرزندان همان سلحشوران «طبيعت دوستي» است كه در 300 به ناجوانمردانهترين شكل ممكن مسخ شدهاند؟!
ناصر كرمي عزيز!
وقتي عاليترين مقام فرهنگي كشور، آشكارا تلاش براي نجات گونههاي در حال انقراض گياهي را به سخره ميگيرد، چگونه از او انتظار داريم تا در برابر 300 به واكنشي سزاوارانه دست يازد و حتا به فرض كه چنين كند، چگونه اميد داريم تا جهانيان ادعاي «طبيعت دوستي» ما را باور كنند؟!
آري دوست من! از ماست كه بر ماست ... به جاي اعتراض به سازندگان بيمايهي فيلم 300 – كه بيشتر به حربهاي تبليغاتي براي فروش بيشتر آن تبديل شده و ميشود - بهتر است نوك مگسك انتقاد خود را به سوي همزباناني بچرخانيم كه آشكارا آب در آسياب دشمنان فرهنگي اين بوم و بر ميريزند و چنين بهانههايي را بدستشان ميدهند.
پيوست
- دفتر بررسي آلودگي آب و خاك سازمان حفاظت محيط زيست اعلام كرد: با سوزاندن يك بطري نوشابه خانواده، ۵۷ ماده شيميايي از آن در هوا آزاد ميشود!
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.