«مهار بيابانزايي» دوسالگياش را پشت سر گذاشت!
امروز (15 فروردين ماه 86) نخستين روزي بود كه تارنماي «مهار بيابانزايي» سوّمين سال حيات خويش را درك ميكرد. به همين بهانه، كوشيدهام تا با پاسخ به چند پرسش ساده، اداي ديني به خوانندگان عزيزي كنم كه در طول دو سال گذشته از «مهار بيابانزايي» حمايت كردهاند.
تارنماي «مهار بيابانزايي» به يك دليل ساده آفريده شده و به دليلي سادهتر در طول دو سال گذشته به حيات خويش در دنياي جذاب و پوياي وبلاگستان ادامه داد؛ دنيايي كه شتاب رشد اهالياش نظيري در جهان ندارد و تقريباً هر 12 ماه، شمار شهروندانش را دوبرابر ميكند؛ رخدادي كه نشان ميدهد حجم و سرعت انتشار اطلاعات در فضاي مجازي كاملاً منحصر به فرد و شديداً بيرقيب است. مزيت كمنظيري كه اگر به درستي مورد استفاده قرار نگيرد و از منظري بازتر به آن نگريسته نشود، ممكن است نهتنها كاركرد مثبت خود را از دست دهد، بلكه به ابزاري براي توليد زبالهي بيشتر اطلاعاتي بدل شده و مانند يك مخدر، زمان كاربران خويش را به هدر دهد.
بر بنياد چنين دريافتي است كه دليل سادهي نخستين، يعني علّت آفرينش «مهار بيابانزايي» عينيت يافت؛ دليلي كه شايد بتوان آن را در «اعلام حضور انديشهاي معرفي كرد كه گمان ميكرد ميتواند از اين ابزار ناهمتا براي ارتقاءِ ظرفيت فرهنگي فارسيزبانان در حوزهي محيط زيست بهره برده و در تعاملي دوسويه به صيقل و پالايش نگاه و پندارينهي خويش نيز نايل شود.»
و اينك محمّد درويش، به عنوان پژوهشگري كه 18 سال سابقهي حضور در حوزهي تحقيقات منابع طبيعي وطن را دارد، خوشحال است كه اعلام كند: دنياي وبلاگستان، حتا بسيار بيشتر از آن چيزي كه انتظارش را داشت، بدو بخشيده و در پالايش نگاهش مؤثر بوده است و هم توانسته است بازخوردهاي شيرين تلاشش را در حوزههاي فرهنگي، حقوقي و سياسي متأثر بر طبيعت ايران ملاحظه كند؛ مجال كمنظيري كه بايد اعتراف كنم در طول همهي اين سالها، نتوانستم با اين غلظت و به اين آشكاري ردپاي حضورم را در آن احساس كرده و باور كنم!
و اين همان دليل دوّمي بود كه سبب شد ماندگاري «مهار بيابانزايي» با همهي فراز و نشيبهاي گاه و بيگاهش استمرار يابد و تا آنجا كه ميتواند بر گستره و ابعاد اين همافزايي دوسويه بيافزايد.
آرزويم اين است كه دورهي حضور اين تارنماي زيستمحيطي يا اين «بياباننامهي مجازي»، بتواند با كمك ياران عزيز ديگري كه در طول اين زمان پرچم محيط زيست را در فضاي وبلاگستان به اهتزاز درآوردهاند، ردپايي سزاوارانه بر ادبيات و دانش اهالي اين حوزه گذارده و بر حساسيت مردم و مسئولين و ارتقاء وزن ملاحظات راستين و بنيادي محيط زيست در مناسبات اقتصادي، اجتماعي و سياسي كشور عزيزم، بيش از پيش بيافزايد و نشان دهد كه پرداختن به محيط زيست و منابع طبيعي ميتواند چون پرداختن به هر موضوع جذاب ديگري – و حتا در مواردي بسيار بيشتر از آنها – به جلب مخاطب انجاميده و خوانندهي پرشمار و عاشق و علاقهمند و متخصص خود را داشته باشد. بيش از 2 هزار ارجاع به مطالب منتشر شده بر روي اين تارنما در محيط مجازي و رسانهاي كشور (اعم از شنيداري، نوشتاري و ديداري)، بيش از يكصد و بيستهزار بازديدكنندهي مستقل در طول يك سال گذشته و از همه مهمتر، مشاهدهي ملموس آثار مثبت برخي از تلاشهاي صورت گرفته و پتيشنهاي اينترنتي، شناسههايي است كه كارمايهاي ناهمتا را به نگارنده ميدهد تا با تواني بيشتر و عشقي مضاعف، اين پژواك شورانگيز را تا آنجا كه جان در بدن و انديشهاي براي انتقال به قلم و صفحهي مجازي دارد، پاسخ داده و استمرار بخشد.
ايراني شاد و آباد و هموطناني سرافراز و مسئوليتپذير كه از ايراني بودن خويش مفتخر هستند، تمناي هميشگي صاحب اين قلم از پرورگار مهربان است؛ تمنايي كه پيش شرط تحققش را در حضور و پايداري طبيعت كمنظير و ارزشمندي ميدانم كه اينك امانتدار آن بوده و بايستي با كمينهي خدشهي ممكن به فرزندان پاكنهاد اين بوم و بر آريايي تحويل دهيم.
اين تصوير پر از زندگي را امروز در باغ گياهشناسي ايران شكار كردم - هنگامي كه با اروند درصدد به آب انداختن ماهي قرمز سفره هفت سين در درياچه باغ بوديم - و آن را تقديم به شما مي كنم.
انشاالله
یک پرسش!
با برگزاری نخستین هم اندیشی مدیران وبلاگهای محیط زیستی موافقید؟
و همه دنیا باید بدانند: