رابطهي «آنجلینا جولی» و «مهار بيابانزايي»!
ميدانم، حق داريد كه از ديدن اين عنوان براي پستي از «مهار بيابانزايي» حيرت كنيد! امّا راست آن است كه شايد اين رخداد، طنازترين ماجراي غمانگيزي باشد كه در سال 1385 براي اين تارنما اتفاق افتاده است! رخدادي كه دريغم آمد در روزهاي شاد و طربانگيز نوروزي، آن را با خوانندگان عزيز اين خانهي مجازي مطرح نكنم.
البته از آنجا كه فقر و بيابانزايي رابطهاي تنگاتنگ و خطي با هم دارند، آشكار است كه اقدامات انساندوستانهي آنجلينا – اگر به كاهش فقر بيانجامد - ميتواند با مهار بيابانزايي هم ارتباط پيدا كند!!
ماجرا از آنجا برايم جالب شد كه متوجه شدم، يكي از كليدواژههاي اصلي كه تقريباً هر روزه عدهاي از جستجوگران موتورهاي كاوشگر اينترنتي، از جمله گوگل و ياهو را به سوي «مهار بيابانزايي» هدايت ميكند، نام يكي از ستارگان مشهور هاليوود به نام «آنجلينا جولي» است! شگفتي هنگامي اوج گرفت كه دريافتم، تاكنون كلمهاي در اين تارنما به اين خانم هنرپيشه اختصاص نيافته است!!
تا اينكه متوجه خلاقيت يك دوست ناديدهي مشهدي، به نام آقاي نيما معتمدي، مدير تارنماي پرخوانندهي "carpediem" شدم. در حقيقت اين هموطن عزيز كه از عدم توجه جدي اهالي وبلاگستان و كاربران فارسيزبان دنياي اينترنت به مسايل مربوط به ميراث ملّي و طبيعي كشور، بسيار نگران و در عين حال تا حدودي خشمگين شده بود! تصميم گرفت، از ترفندي مشابه حريفان گيشهپسند استفاده كرده و با تكيه بر جاذبههاي پرخواننده و پربيننده در وبلاگستان، مخاطبان چنين مطالب و تصاويري را به اجبار و نيرنگ هم كه شده، به سوي خواندن مطالب و خبرهاي جديتر وادارد! مطالبي كه يكي از آنها، ماجراي تلخي بود كه در سال گذشته بر سر بيستون آمد و به مدد ابتكار آقا نيما، به يكي از پربينندهترين پستهاي مهار بيابانزايي بدل شد! البته با اين تفاوت كه شايد بسياري از هدايتشدگان اجباري، پس از ديدن تصوير بيستون به جاي «تصاويري از آنجلينا جولي كه براد پيت را به خشم آورده است!»، نهتنها به فكر فرو نرفته و درنگي نكردند، كه چه بسا ناسزايي هم نثار صاحب اين تارنما و آن تارنما كردند!
نظر شما چيست؟ آيا بايد به اين رخداد طناز، خنديد يا غمگين شد؟! آيا پذيرش اين واقعيت كه در كشور ما، تعداد افرادي كه پيگير ديدن تصاويري از آنجلينا جولي هستند كه شوهرش را به خشم آورده، به مراتب بيشتر از شهرونداني است كه نگران عاقبت بيستون و پاسارگاد و نقش جهان و بختگان و پارك ملي گلستان و رويشگاه دريايي نايبند و ... هستند؛ غمانگيز است؟!
البته شايد هم بتوان از نگرهي «منطق فازي» سود جست! و ماجرا را صرفاً سياه يا سفيد نديد!
به قول يك دوست فرزانه:
از آن جملههاییام
که انتهایش سه نقطه میخواهد،
حالا
هر طور میخواهی
تفسیرم کن!
پسينگفتار !
نيما معتمدي عزيز، به بهانهي نوروز اين هديهي تصويري - انیمیشنی با نام Quest - را هم تقديمم كرده است، مهربانيش در دل و جانم هرگز خاك نخواهد خورد.
در همين ارتباط !
- درست یک ماه بعد از ثبت جهانی بيستون در يونسكو، با اقدامات شرکت پتروشیمی پلیمر کرمانشاه برای حفر چند حلقه چاه آب، حریم این اثر شکسته شد. و البته به خوبي ميدانيد شرکت مخابرات نیز، در همان زمان، بدون اطلاع پایگاه پژوهشی بیستون و بعد از اين كه يازده بار درخواست آنها براي كابلكشي در پاي بيستون توسط مسئولين ميراث فرهنگي رد شد! اقدام به حفر خودسرانه و قلدرمأبانهي کانال برای کابلکشی کرد که به تخریب آثاری از دوره ساسانی و ایلخانی در پای پل خسرو انجامید. خُب نيما جان به جنب! و يه عنوان پرخوانندهي ديگر براي اين خبر پيدا كن و لينكش بده!!