احمدينژاد: اگر لازم بود جهاننما را بخر و از بن بركن!
خواندن سخنان رئيسجمهور در بارهي ميدان نقش جهان و برج جهاننما، كماكان شخصيت اين مرد را برايم ناشناخته باقي نهاده است، تا نظر شما چه باشد ...
ويژهنامهي اعتماد (سالنامه 85) را كه يادتان هست، در اين ويژهنامه گفتگويي جدلآميز بين محمدعلي اينانلو، نگين شيرآقايي و اسفنديار رحيم مشايي به چاپ رسيده است (صفحات 79 تا 82)؛ گفتگويي كه در حين خواندنش، ميتواني احساسات متضاد و ناسازهواري را همزمان تجربه كني! در لحظاتي غمگين، بعضي وقتها عصباني، يه جورايي حيرت، جايي شاد و هنگامي نيز احساس غرور و اميد را تجربه كني! بخصوص هنگامي كه رحيم مشايي، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در پاسخ به اينانلو كه از او در بارهي ماجراي برج جهاننما و ميدان نقش جهان و مقاومتهاي شرمآور شهرداري اصفهان پرسيده بود، پاسخ داد: «آقاي احمدينژاد به من گفت: اگر لازم بود جهاننما را بخر و از بن بركن.»

باور كنيد شنيدن و خواندن اين جمله، آن هم از زبان عاليترين مقام جمهور وطن، براي هر ايراني ميتواند و بايد غرورآفرين باشد. بخصوص اگر بدانيم قيمت آن ساختمان بيش از 350 ميليارد تومان، يعني معادل بودجهي عمراني پنج سال سازمان ميراث فرهنگي است!
و درست در همينجاست كه پاسخ رحيم مشايي به اين پيشنهاد سخاوتمندانهي رئيسجمهور كاملاً نااميدكننده به نظر ميرسد ... وي ميگويد: «دولت اگر پول دارد، بدهد به من كارهايم را انجام دهم. آن ساختمان كه نزول ملائكه را بر ميدان نقش جهان مختل نكرده است!!»

پاسخ رحيم مشايي، آشكارا دو نكته را باز ميتاباند: نخست آن كه دولت چنين اعتبار و پولي ندارد كه بخواهد اين گونه ادعاها و ژستهاي «ميراث دوستانه» را طرح كند و دومين نكته كه شايد تلختر باشد، انگارهي عاليترين مقام پاسدار ميراث فرهنگي كشور از ميدان نقش جهان است كه آن را با طنزي گزنده به سخره ميگيرد!
البته بايد اعتراف كنم در فرازهايي از اين مصاحبه، خواننده با مشايي همذاتپنداري بيشتري ميتوانست، پيدا كند تا با اينانلو، بخصوص در ماجراي سرعين اردبيل و ديدگاه آوانگارد اينانلو. در عوض در ماجراي سد سيوند، كماكان درنمييابد كه موضع قطعي مشايي در خصوص آبگيري سيوند چيست؟!
![]() |

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.