انحطاط يك كشور ؛ تنها در اثر تهديد خارجي نيست!
با آرزوي گذران تجربههايي خوش و لحظاتي خاطرهانگيز و شاد در نخستين روزهاي فرودين 86، ششصد و بيست و دوّمين پست از تارنماي «مهار بيابانزايي» را به يكي از مهمترين حلقههاي مفقودهي مديريت كشور (پايش و ارزشيابي)، به ويژه در حوزهي منابع طبيعي، كشاورزي و محيط زيست اختصاص دادهام. باشد كه اين آغازين پست محمّد درويش در سال 1386 ؛ سالي كه به آن صفات زيباي «اتحاد و انسجام» داده شده است، بتواند فتح بابي شايسته در اين حوزه محسوب شود.
همچنين وظيفهي خود ميدانم تا در همين نخستين روزهاي ملّيترين عيد همهي ايرانيان – فارغ از اين كه چه دين و مذهب و نژاد و قوميت و زباني داشته باشند - از همهي دوستان اهل قلمي كه در سال گذشته – حتا به اندازهي يك جمله هم كه شده – به طبيعت ايران و حفظ محيط زيست رنجور وطن پرداخته و نسبت به آن، حساسيتي سزاوارانه نشان دادند، به سهم خويش قدرداني كنم.
از مژگان جمشيدي، كه به درستي عنوان «ديدهبان محيط زيست ايران» را براي خويش برگزيده و نشان داد كه ميتوان از محيط زيست نوشت و در مدتي كمتر از سه ماه، خوانندگاني پرشمار و هميشگي داشت؛
از هومن روانبخش كه شايد از او بايد با عنوان «ديدهبان البرز جنوبي» ياد كرد؛ انسان شريفي كه البرز و مواهب طبيعياش را چون نزديكترين كسانش دوست دارد؛
از نيكآهنگ كوثر كه با تارنماي پربينندهاش هرگاه لازم بوده به دفاع از محيط زيست و ميراث طبيعي و ملّي كشور برخواسته است؛
از پوريا اسكندري، مينو صابري، آرمين منتظري، ناصر خالديان، پروانه اسماعيلزاده، محمد افراسيابي، محمد آقازاده، مازيار ناظمي، ناصر كرمي، كيومرث سفيدي، آشيل، زيتون، فانوس، سعيد سعيدي، وحيد نوروزي، محمدرضا نوروزي، خاطره وطنخواه، اسماعيل ميرفخرايي، پيام احتسابيان، شراره انصاري، عاليه اشتري، آرايه، شهروند، هرمز مميزي، آرش شريفي، فرزاد فضلپور، محمد خسروشاهي، حميدرضا بيتقصير، محمّد طاهري، حامد قدوسي، محمّد تاجران، عليرضا مجيدي، فرداد دولتشاهي و بسياري ديگر كه نام شريفشان در پيوندهاي «مهار بيابانزايي» درج شده سپاسگزارم كه هر چند شايد اغلب آنها متخصص اين حوزه هم نيستند، امّا آرزو دارم كه عشق آگاهانهي ايشان به طبيعت وطن در بين ديگر هموطنانم نيز اينگونه سزاوارانه و مسئوليتشناسانه گسترش يابد ... با بهترين درودها به همت سبز همهي آن عزيزان و ديگر هموطنان دريادلي كه نامشان در اين مجال از قلم افتاده است ...
«پايش و ارزشيابي ؛ حلقهي مفقودهي مديريت كشور»
حدود 15 سال پیش (1992)، رهبران جهان به توصیهی نخبگان خویش که در همایش ریو (برزيل)، گردِ هم جمع شده بودند، تصمیم گرفتند تا پای پیمانی را امضاء کنند که آرمانش، اجراییکردن و تحقق دریافتهای مندرج در بند بندِ دستور 21 بود؛ دستوری که نخستين و شايد مهمترين رهاوردش را بايد تأسيس کميسيون توسعهی پايدار (CSD) يا "Commission Sustainable Development " دانست؛ کميسيونی که وظيفهی اصلی آن پايش پيشرفتی است که در حرکت به سوی يک آيندهی پايدار رخ میدهد. يکی از ضرورتهای اصلی و موضوعات مهمی که در نخستين نشست اين کميسيون مطرح شد، تدوين مجموعهای از استانداردها بود تا برای سنجش و اندازهگيری ميزان پيشرفت پايداری مورد استفاده قرار گيرد. در حقیقت، بنیانیترین هدف بكارگيري سازوکار پايش و ارزشيابي، بررسی تغییرات ایجاد شده در شرایط محیطی، اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در نتیجهی مداخلات انسانی و عوامل طبیعی در محیط و نیز اندازهگيري و بررسي كارآيي (Efficiency) راهبردها، سیاستها و طرحهاي توسعه است. از اين رو، كميسيون مزبور چارهاي نداشت جز اينكه بكوشد تا معيارها و شاخصهايي گويا را در اين خصوص تعيين و معرفي كند؛ معيارهايي نسبي و قابل برآورد و از سوي ديگر، كلي و همه جانبه، به شكلي كه هم نمايشگر فشارهاي اقتصادي وارد بر بومسازگانها (اكوسيستمها) و نظام اجتماعي باشد و هم تأثير فشارهاي وارد بر شرايط فعلي يك سامانهاي پيچيده، پويا (و در عين حال باز و تا حدودي انعطافپذير) را نيز بتواند مشخص كند. به سخني ديگر، يک معيار اندازهگيری بايد دارای واحدهايي باشد که نسبی بودن و تقريبی بودنِ مقادير را بيان کند. افزون بر آن، معيارها بايد کلی و همهجانبه بوده و تمامی حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، زيستمحيطی، فرهنگی و ديگر جوانب فعاليتهای بشری را که بر توسعهي پايدار تأثير میگذارند، دربرگيرند.
يكي از چالشهاي مهم در اين زمينه قدرت درك، تحليل روابط حياتي و پويا بين اجزاء سامانه و توانايي ما در شناسايي اين روابط پيچيده و تعيين نوع و كيفيت دادههايي است كه امكان سنجش پايداري را امكان پذير ميسازد. بديهي است داناييها، سطح و كيفيت پژوهشهاي بنيادي و كاربردي و مديريت اطلاعات حاصله در تحقق اين مهم نقش تعيين كننده دارند.
شوربختانه بايد اعتراف كرد كه روند توسعهي اقتصادي با نگرش سنتي – دست كم تا يكي دو دههي گذشته (و هنوز متاسفانه در برخي از كشورها تا امروز) - به گونهاي بوده است كه هر چند در بخشها و قلمروهاي نسبتاً كوچكي دستاوردهاي قابل توجهي كسب كرده، ليكن به دليل ناديدهانگاشتن خسارتهاي جبراني و زيان وارده به بخشهاي ديگر، عملاً با چالشهاي عميق زيستمحيطي مواجه شده است.
در اين ميان، برخي از مهمترين شاخصهاي پيشبرد اجرا (يا عملكرد) عبارتند از سنجشهاي دادهها، فرآيندها، ستادهها، بروندادها و اثرات پروژهها، برنامههاي اجرايي و راهبردها. شايان توجه آنكه انتظار ميرود شاخصهاي موصوف، هنگامي كه با گردآوري دادهها پشتيباني شوند ـ شايد با بررسيهاي صحرايي رسمي ـ قادر خواهند بود تا با رهگيري ميزان پيشرفت و نمايش نتايج، اقدامهاي اصلاحي به منظور بهبود ارايهي خدمات را به مديران ارايه كنند. آشكار است كه مشاركت افراد ذينفع كليدي (نخبگان متخصص و باتجربه) در تعيين و معرفي شاخصها مهم است، چرا كه آنها براي درك و كاربرد شاخصها به منظور تصميمسازي مديريتي شايستهتر و مؤثرترند. به ويژه كه تحقق آن برای کشوری چون ايران میتواند بسیار ثمربخشتر باشد. زيرا موقعيت ايرانزمين به دليل قرارگرفتنِ بيش از 7/89 درصد از مساحتش در قلمرو سرزمينهاي خشك، موقعيتي منحصر به فرد و درعين حال، شكننده محسوب ميشود؛ وضعيت دشوار و پيچيدهاي كه لزوم کشف و تدوين ضوابط و معيارهای پايش و ارزشيابی در طرحهای مديريت منابع طبيعی و آبخيزها را بيش از پيش آشکار میسازد. اين مسأله به ويژه از آنجا اهميت بيشتري مييابد كه بدانيم:
يك كشور تنها در اثر نفوذ دشمن به حوزههاي فيزيكي، سياسي يا فرهنگياش در معرض انحطاط قرار نميگيرد، كشوري كه نتواند از ميراثهاي طبيعي و موجودات زندهي گياهي و جانوري خويش به درستي حراست كرده و از شرايطی دمادم ناپايدارتر در محيط طبيعی خود متأثر باشد؛ نمونهي آشكاري از فرهنگ و تمدّني رو به زوال را نمايش ميدهد؛ تمدّني كه ديگر حتا كسي تمايلي به فتح آن هم نخواهد داشت.
بنابراين، اگر امروز وزن مسايل مرتبط با پايداری زيستمحيطي در شكلدهي به معادلات جهاني قابلتأمل شده است، شتاب افزايش اين وزن در كشورهايي نظير ايران، به دليل حساسيتهايي كه برشمرده شد و موقعيت خاص جغرافياي زيستي اين بوم و بر، بايد دوچندان باشد.
بر این بنیاد است که نگارنده باور دارد: پايش و ارزشيابي ؛ حلقهي مفقودهي مديريت در طرحهاي توسعهي كشور، به ويژه در حوزهي كشاورزي، منابع طبيعي و محيط زيست بوده و زمان اجرايي كردن و و تأمين هزينههای لازم برای به حرکت درآوردنِ سامانهی پايش کمّی و کيفی طرحهای مزبور هماکنون است. رخدادي که در صورت تحقق، بیگمان حفرههای ناپيدای روند بررسی، تصويب و نظارت بر اجرای چنين طرحهايي را – و البته نقشی که در تشديد يا کاهش جريان بيابانزايي بر عهده داشته يا خواهند داشت - فارغ از هر نوع مصلحتی آشکار ساخته و مهار ميكند.
پيوست:
- سپهر سليمي عزيز اغلب رويدادهاي زيستمحيطي سال 1385 را فهرست كرده است، همتش را ميستايم و اميدوارم كه در پايان سال 1386، از غلظت خبرهاي تلخ زيستمحيطي به نفع خبرهاي خوش كاسته شود.