فاجعه علمی!
بروبچههاي روزنامهي اعتماد، به بهانهي پايان سال 1385، سالنامهي وزيني را تدارك ديدهاند كه بسياري از مطالبش سخت خواندني است. از آن جمله احمد شيرزاد، استاد دانشگاه صنعتي شريف در تحليلي خواندني (صفحه 38) با عنوان «فاجعهي علمي»، به توهم «فتح پي درپي قلههاي علمي» تاخته و تب «كشف شتابناك مردان علمي سال جهان» از ايران را بسيار خطرناك توصيف كرده است.
شيرزاد مينويسد: «سالها طول كشيد تا اندك عقلانيتي پيدا شد و كم كم برخي نهادهاي علمي و انجمنها تلاش كردند مسير واقعي توسعه علم و فناوري را از مسير توهمي آن در بين برخي تصميمگيرندگان و دستاندركاران كشوري متمايز كنند؛ تلاشي كه هنوز در اوايل راه بود و هست.»
او ضمن ابراز نگراني از رواج دوبارهي آن توهم در دورهي كنوني، هشدار ميدهد: «فاجعه در اين نيست كه مقامات محترم در دام شيادان مبتكرنما ميافتند و سركيسه ميشوند ... فاجعه اصلي در آن است كه مردم ما دوباره 30 سال به عقب بازگردند و راه اصيل دستيابي به توسعه را گم كنند و آنگاه ناباورانه از خود بپرسند: مگر نه اين است كه ما در پيشرفتهاي علمي دست ابرقدرتها را از پشت بستهايم و گوي سبقت از پيشرفتهترين كشورها ربودهايم، پس چرا اين همه مشكل داريم؟!»
خوانندگان محترم اين سطور، لابد در جريان هشداري مشابه كه در همين ماه گذشته از سوي انجمن فيزيك ايران مطرح شد، هستند؛ انجمني كه دبيركل آن، دكتر رضا منصوري در 18 خردادماه سال 1373 گفته بود (همشهري، ش 416، ص 11): «ما از توخالي بودنِ خودمان بيخبريم. ولي مطمئن باشيد آنهايي كه از بالا به ما نگاه ميكنند، يعني آنهايي كه وضع علمي دنيا را ميدانند، اين موضوع را ميفهمند و ميدانند كه ما چقدر توخالي هستيم.»
فقط ميماند يك پرسش ساده و كوتاه!
اگر غربيها از توخاليبودن ما آگاهند و ما واقعاً دچار نوعي ماليخولياي نابغهزايي و دانشمندپروري گشتهايم، چرا اين همه به ما فشار ميآورند و از ترس كابوس هستهاي ايران، خواب را به خود و همپيمانان منطقهاي و فرامنطقهايشان حرام ساخته و ميسازند؟!