در ستايش از «خلوت جنگل»!
غلامرضا شمس، مصطفي عبدالله پور، مهرداد خزايي، علي شورمج، اسماعيل جعفري و جمعي ديگر از هموطنان طبيعتدوست، متخصص و هنرمند ايراني، در شمار گروه سازندگان فيلمي مستند هستند با نام «خلوت جنگل» كه بعدازظهر امروز (جمعه – 25 اسفندماه 85) از شبكهي چهارم سيما پخش شد (متأسفانه نام كارگردان اين اثر ارزشمند را در عنوانبندي پاياني از دست دادم). فيلمي ساده و روان با كادربندي حرفهاي و خوشساخت كه نهتنها فشارهاي وارد بر زيستبوم ناهمتاي شمال كشور را با استادي به تصوير كشيده بود، بلكه با همذاتپنداري عجيبي از درد و رنج و آلام بومنشينان جنگلي نيز سخن گفته و هشدار ميداد: اگر در طول سه دههي گذشته، مساحت جنگلهاي هيركاني از سه ميليون و چهارصدهزار هكتار، تقريباً به نصف كاهش يافته و از اين مقدار نيز، سهم عمدهاي را جنگلهاي مخروبه تشكيل ميدهد، گناه اصلي به گردن سياستهاي غلط حاكم بر بخش منابع طبيعي كشور بوده است تا مردم مظلوم و فقير محلي.
فيلم با نمايش صحنههايي از قلع و قمع درختان توسط شركتهاي وابسته به كارخانههاي چوببري و طرحهاي مشابه كه در حقيقت هدفي جز فروش چوب بيشتر ندارند، آشكارا خراش و جراحت عظيم وارد بر جنگلهاي شمال و تغيير كابري فاحش بوجود آمده را به تصوير كشيده و نشان ميداد كه جنگلهاي استثنايي ما تا چه اندازه در وضعيتي فلاكتبار به سر ميبرند.
اين در حالي است كه چندي پيش، آقاي دكتر شريعتنژاد، عاليترين مسئول جنگلهاي هيركاني كشور، اعلام كرد: ما با ثبت جهاني بخشي از جنگلهاي ارزشمند خود در سياههي سازمان معتبر يونسكو مخالفت كردهايم! چرا كه با ثبت اين جنگلها در حقيقت دست و پاي خود را بسته و مقررات نظارتي بيشتري براي مديريت مطلوب جنگلها بر ما تحميل ميشود، بدون اينكه نفعي از اقدام خود ببريم!
همان زمان دكتر ناصر كرمي، يكي از سردبيران همشهري، در نوشتاري صريح اين اقدام يك مسئول دولتي را به شدت محكوم كرده و سكوت وزارت متبوع را حيرتانگيز خوانده بود!
«خلوت جنگل» نشان ميدهد كه تا چه اندازه نفسهاي تن رنجور هيركاني، به شماره افتاده است.
اميد كه اين اثر ارزشمند هنري بار ديگر و در ساعتي پرمخاطبتر از شبكهي سراسرس سيما پخش شده و مسئولين ذيربط به جاي انكار تخريب و پاكتراشي جنگلها و بازي با اعداد و تأكيد بر اينكه سطح جنگلها كاسته نشده است، براي چارهجويي وضعيت پيشآمده، تمهيداتي كارساز ارايه دهند.
يادمان باشد، آنچه كه بيشتر هشداربرانگيز است، كاهش كيفيت تودههاي جنگلي موجود است و نه اُفت سطح جنگلها. چيزي كه معمولاً ناديده گرفته شده يا تلاش ميشود كه كم اهميت جلوه داده شود. امّا اين اثر مستند و ماندگار هنري به خوبي بر اين تهديد و خطر جدي تأكيد كرده است.
باشد كه هر بيشتر شاهد ساخت آثار طبيعتمحورانهي ديداري ارزشمندتر و مؤثرتر در شبكههاي متعدد سيما بوده و بدينترتيب بر ميزان آگاهي مخاطبان و افزايش حساسيت ايشان به محيطزيست بيافزاييم.