بيل گيتس

     روز گذشته، بيل گيتس در سخناني كه اغلب رسانه‌هاي گروهي ايالات متحده‌ي آمريكا به انعكاس آن پرداختند، با شديدترين شكل ممكن سياست‌هاي انقباضي جمهوري‌خواهان را در اعمال محدوديت بر صدور ويزا و افزودن مقررات دست و پاگير مهاجرتي محكوم كرد. وي با تحليل روند كاهش جريان فراگيري نوجوانان و جوانان آمريكايي در سطوح متوسطه و دانشگاهي نسبت به همتايان اروپايي، هشدار داد كه دولت فدرال بايد هر چه در توان دارد براي جبران اين عقب‌ماندگي و تسهيل جريان جذب نخبگان، به ويژه از كشورهاي هند و چين، به كار بندد.
    مي‌دانيد چرا؟!
   پاسخ ساده است؛ امروزه ما در جهاني زيست مي‌كنيم كه به «دانايي» چون يك محصول نگاه مي‌كنند و تجارت محصولات دانايي هر روز از اهميتي بيشتر برخوردار مي‌شود.
   چنين است كه در آن سوي آب وقتي مي‌شنويم: مايكروسافت به عنوان باارزش‌ترين شركت جهان در آغاز سال 2000 برگزيده شد، كسي تعجب نكرد. هرچند كه شايد مجموع دارايي‌هاي فيزيكي آن شركت (يعني ساختمان، تجهيزات، مبلمان و امثال آن) به 10 ميليارد دلار هم نمي‌رسيد (معادل يك پنجم حجم سرمايه‌گذاري صورت گرفته تنها در ميدان نفتي پارس جنوبي)! چرا كه ارزش دارايي واقعي اين شركت در سرمايه‌هاي دانايي و سرمايه‌هاي فكري، توانايي رهبري، مالكيت معنوي، ظرفيت سازماني، دانايي جمعي كاركنان، رابطه با تأمين‌كنندگان، شهرت نزد مشتريان و نظارت دقيق بر سامانه‌هاي عملياتي PC و امثال آن بود؛ گنج ارزشمندي كه در آن زمان معادل 50 برابر دارايي‌هاي فيزيكي مايكروسافت ارزشگذاري شد.
   اينها دارايي‌هايي هستند ناملموس كه در عصر حاضر ثروت‌آفرينند. كافي است بدانيم مايكروسافت براي حفظ اين پيشگامي، به راحتي بيش از 3 ميليارد دلار در سال را صرف جذب بهترين مغزها در شركت خويش مي‌كند.
    هموطن عزيز من
    مي‌بينيد! دنياي 21 و انقلاب ديجيتال، اين گونه قاعده‌ي بازي را تغيير داده است. امّا در اين سوي آب، به راحتي بيش از يك ميليارد دلار ابزار و وسايل پيشرفته از خارج وارد مي‌كنيم؛ ابزارهايي كه بسياري از آنها – به گفته‌ي دكتر رضا منصوري - عملاً بلااستفاده باقيمانده‌اند و مي‌پنداريم كه ابزارها كشور را ثروتمند خواهند ساخت و در عوض به آساني از كنارِ خروج سرمايه‌هاي انساني خويش به ارزش 38 ميليارد دلار در سال عبور كرده و ناگهان خويش را در ميان 141 كشور مهاجر‌فرستِ دنيا، حايز رتبه‌ي نخست مي‌بينيم!
    خواستم بگويم: چيزي كه اقتدار ملّي ما را نشانه رفته است، همين سهل‌انگاري و نابخردي غم‌انگيزي است كه سبب شده به جاي كوشش براي جذب نخبگان خويش، درصدد توليد بيشتر چند قلم از محصولات زراعي، آن هم به بهاي خدشه واردساختن بر امنيت بوم‌شناختي (اكولوژيك) كشور برآييم؛ امنيتي كه اگر به مخاطره بيافتد، با اتكا به بزرگترين سپر هسته‌اي و بيشترين توان نظامي هم نمي‌توان مخاطراتش را براي نسل فردا جبران كرد.