گزارشي از آخرين جلسه كميتهي اكوتوريسم در سال 85

ساعت 19 امروز (21 اسفندماه 85) دهمين و آخرين نشست كميتهي ملّي اكوتوريسم در مناطق كويري و بياباني كشور (كه آقاي مهندس بهرامي، رئيس شوراي عالي جنگل، مرتع و خاك را نيز در جمع خود داشت) به كار خويش پايان داد و سرانجام توانست در رئوس شرح خدماتي به توافق برسد كه وظيفهي آن «انتخاب محل و تدوين الگوي توسعهي پايدار اكوتوريسم در مناطق مستعد بياباني و كويري كشور» است و قرار شد توسط مركز بينالمللي همزيستي با كوير دانشگاه تهران تهيه شود.
ميدانم؛ بسياري از خوانندگان گرامي «مهار بيابانزايي» كه گزارشهاي مربوط به تشكيل اين كميته را در طول ششماه گذشته پيگيري كردهاند، خواهند گفت: آقاي درويش! تازه پس از شش ماه رئوس شرح خدمات را به تصويب رساندهايد؟! با اين حساب، چقدر طول خواهد كشيد تا پروپوزال مربوطه آماده شود؟ كي اجرا خواهد شد و سرانجام چه زماني گردشگري واقعي و متوازن با طبيعت در مناطق كويري و بياباني ما رونق خواهد گرفت؟!
حق داريد! براي كشوري كه در سند چشمانداز 20 سالهي خويش ورود سالانهي 20 ميليون گردشگر را برنامهريزي كرده و قرار بوده كه در نخستين سال اجراي برنامه، دستكم 2 ميليون گردشگر وارد كشور كند، اين حركت لاكپشتي واقعاً غمانگيز است.

من حقيقتاً در حيرتم كه با چنين موانع ديوانسالارانهاي، چه نياز است كه خود را به صرافت نوشتن برنامههاي ميانمدت و درازمدت انداخته و سند چشمانداز 20 ساله تدوين كنيم؟! اسناد و برنامههايي كه به مجرد گام نهادن در مسير اجرايي آنها، تنها و تنها اسباب شرمندگي بيشتر كارگزاران و برنامهريزان آن را فراهم ميآورد!!
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.