گاندويي شناور در باهو - بهار 85 - عكس از صديقه فوقاني

«بزرگترين گناهِ ما در قبالِ هم‌آفريده‌ها، بی‌تفاوت بودن نسبت به آنهاست نه متنفر بودن از آنها؛ که اين، چکيده‌ي رفتارِ غير انسانی است.»
                                                                                                              جرج برنارد شاو

     در چهارمين و واپسين بخش از معرفي يكي از زيباترين و بكرترين مناطق حفاظت‌شده‌ي كشور، واقع در منتهااليه جنوب خاوری ايران‌زمين، به آخرين توقفگاه باختری خزنده‌ای نادر در آسيا مي‌رسيم که بوم‌نشينانِ سرزمينش از ديرزمانی که آغازش چندان هم آشکار نيست، آن را حرمت نهاده و از اين‌رو، «گاندو» ناميده‌اند. خزندگان گوشتخوار اما بي‌آزاري كه به دليل حضورشان در برکه‌ها و هوتک‌های آب شيرين، از ديرباز به «نگهبان آب» شهره شده‌اند و مردم محلي با نوعی قداست به آن نگريسته، چنين می‌پندارند که هر جا گاندو باشد، در آنجا آب فراوان وجود دارد. از اين رو، در صدد آزارِ او برنمی‌آيند.
    البته تمساح ايرانى شاخه‌اى از يك جمعيت گسترده محسوب می‌شود كه انتشار آن از پاكستان غربى شروع و تا هند، بنگلادش، آسام و حتا برمه ادامه می‌يابد. به سخنی ديگر، منطقه‌ي مورد مطالعه، غربی‌ترين زيستگاهِ اين حيوان در آسيا و جهان محسوب می‌شود. گفتنی آنکه هر چند طول اين خزنده تا 5 متر هم گزارش شده است، امّا طول گاندوها معمولاً بين 120 تا 150 سانتيمتر است. با اين وجود، بزرگترين گاندو كه تاكنون در ايران مشاهده شده، حدود 6/3 متر بوده و در منطقه‌اى به نام كاف يوسف در نزديكى گرم بيت ديده شده است.
    اهميت حراست از اين گونه هنگامی دوچندان می‌شود که بدانيم وضعيت زيست آن در پاکستان و هندوستان هم چندان مطلوب نبوده و از شمارِ جمعيت آن به سرعت کاسته شده است. 
    به سخنی ديگر، به نظر می‌رسد اگر منطقه‌ي مورد مطالعه، زيستگاهِ تمساح پوزه‌کوتاه (با نام علمی: Crocodylus Palustris Palustris ) نبود، شايد يکی از اصلی‌ترين دلايلِ حضور در قلمرو مناطق چهارگانه‌ي سازمان محيط‌زيست را از دست می‌داد و درنتيجه از مزايای تمهيدات حفاظتی آن هم بهره‌مند نمی‌شد. بنابراين، از آنجا که ظاهراً يکی از مهمترين دلايل حفاظت‌شده اعلام شدنِ منطقه، نه ويژگي‌های گياهی و نه چشم‌اندازهای آن که اختصاصات جامعه‌ي جانوری آن بوده است، می‌توان انتظار داشت که نقش تنوع جانوري در ارزشيابي حوزه، كاملاً متمايز باشد. به ويژه آنکه اصولاً در پی‌ريزی طرح‌های مديريتی در مورد هر جانور خاص، نخستين شرط، فراهم‌بودن و تدارک بايسته‌ي اطلاعاتی منسجم و در حد کفايت در مورد آن جاندار است؛ اطلاعاتی که می‌بايست دربرگيرنده‌ي نکات اساسی در زمينه‌ي خصوصيات زيست‌شناختی، بوم‌شناختی و نيز آرايه شناختیِ جانورِ مورد نظر باشد.
    از آنجا که منطقه‌ي مورد نظر، خود از پنج زيستگاهِ نسبتاً مستقل با تظاهرات ديداری متفاوت و ويژگي‌های متمايز تشکيل يافته است (پنج زيستگاه گاندو عبارتند از: اراضي كوهستاني، اراضي نيمه كوهستاني، اراضي تپه‌ماهوري، اراضي دشتي و اراضی تالابی) و اين ويژگی ارزشمند سبب شده تا  بر تنوّع جانوری منطقه و غنای آن افزوده شود، می‌توان تجمّع گونه‌های متنوّع و کم‌نظيری از مهره‌داران را در گاندو ملاحظه کرد؛ مهره‌دارانی که شمارِ گونه‌های موجودِ آنها به 28 گونه‌ي پستاندار (5/17 درصدِ کل پستانداران موجود در کشور)، 192 گونه‌ي پرنده (بيش از 39 درصدِ پرندگان موجود در کشور)، 71 گونه‌ي خزنده (40 درصدِ خزندگان شناخته‌شده‌ي کشور)، 4 گونه‌ي دوزيست (5/23 درصد از کل دوزيستان کشور) و 85 گونه‌ي ماهي (9/48 درصد از ماهيان شناخته شده‌ي کشور)، يعنی مجموعاً 380 گونه می‌رسد. علاوه بر اين، بايد به اين تعداد، دست‌کم 93 گونه‌ي ارزشمند از پلانکتون‌های گياهی Phyto planktons-- ، 33 گروه مختلف از پلانکتون‌های جانوری Zoo planktons- - ، 14 گونه‌ي بنتوز و 24 گونه از سخت‌پوستان هم اضافه کرد. افزون بر آن، يک ششم جوندگان ايران که شمارِ گونه‌های شناخته شده‌ي آن در داخل کشور به 54 گونه می‌رسد، بيش از 37 درصد از گوشتخوارانِ شناخته شده در کشور که شمارِ آنها به 27 گونه می‌رسد و 50 درصدِ زوج‌سمان کشور در منطقه‌ي حفاظت‌شده‌ي گاندو زيست می‌کنند. همچنين از مجموع 25 خانواده‌ي ماهیان که در ايران شناسايي شده است، دست‌کم 5 خانواده (21 درصد) در حوضه‌ي آبخيزِ باهوکلات و مکران زيست می‌کنند.
   لازم به ذکر است که بر پايه‌ي پژوهشی که نتايج آن توسط مؤسسه‌ي منابع جهانی واشنگتن در سال 1993 منتشر شد، آگاهی از پيراسنجه‌های جانوری نظير: تعداد يا درصد گونه‌های نادر يا در معرض تهديد، گونه‌های در معرض خطر انقراض، گونه‌های بومی و گونه‌های شاخص می‌تواند شاخص‌های مفيدی در ترسيم کيفيت تنوّع زيستی در منطقه‌ي مورد نظر باشد؛ ابزاری که خود زمينه‌سازِ کشف فاصله‌ي زيستگاه از شرايط زيست پايدار محسوب می‌شود. چنين است که مطالعه‌ي حيات وحش در چارچوب طرح جامع مديريت زيست‌محيطی گاندو اهميت و نقش خود را می‌يابد.
   از اين گذشته، گونه‌هاي جانوري يا گياهي، هركدام به شكلي مي‌توانند آسيب‌پذيري يك اندوخته‌‌گاه يا منطقه‌ي حفاظت‌شده را سبب شده يا نمايش دهند. گياهان يا گونه‌هاي همزيست نسبتاً كوچك مانند: گرده‌افشان‌هاي حساس و مهم، گونه‌هاي كليدي زيستگاه را تشكيل داده و به همين علّت زيست‌توده – Biomas- و سطوح غذايي گونه‌هاي غالب، مي‌بايست حراست و حمايت شوند. اين گونه‌ها به لحاظ اندازه‌هاي خود از منظرِ زيبايي‌شناختي و فرهنگي هم حايز اهميت بوده و شاخصي تعيين‌كننده از ميزان تندرستي و سلامت محيط محسوب مي‌شوند.
    گونه‌هاي بزرگ‌جثه نيز به لحاظ اندازه و بزرگي‌شان در بسياري از بوم‌سازگان‌ها در رديف  گونه‌هاي كمياب به‌شمار مي‌آيند، به طوري كه مثلا“ كميابي گونه‌هاي بزرگ‌جثه در مورد پرندگان، بهترين شاخص اوليه و پيش‌آگاه‌كننده‌ي وضعيت و سير نابودي زيستگاه‌ها و مناطق محسوب مي‌شود. پستانداران بزرگ هم در مقايسه با گونه‌هاي كوچكتر، از لحاظ حساسيت به عوامل دروني و شكار غيرمجاز بيشتر آسيب‌پذير بوده و در معرض خطر انقراض جدي‌تري قرار دارند. اين در حالي است كه پستاندارانِ مذكور با نقش كليدي خود به لحاظ جلوگيري از رقابت‌هاي انحصاري بين‌گونه‌ها، طعمه‌خواري و علفخواري براي نگهداري و حراست از تنوّع گونه‌اي بسيار ارزشمند و سودمند هستند.

   - ارزش منطقه از نظر حيات وحش:
  محدوده‌ي حفاظت‌شده‌ي گاندو به دليل شرايط طبيعي ويژه‌ي استپي، بيشه‌اي، كوهستاني و دشتي، همچنين قرار گرفتن در كنار پهنه‌هاي آبي عظيم، موقعيتی استثنايي را براي زيستِ گونه‌هاي منطقه به وجود آورده است.
   از آنجا که اركان مهم يك زيستگاه را آب، غذا، پوشش (پناه) و مكان (اندازه‌ي زيستگاه) تشکيل می‌دهند، به نظر می‌رسد منطقه‌ي مورد مطالعه در حالت طبيعي واجد همه‌ي آن شرايط باشد. افزون بر آن قابليت دسترسي به غذا و خوشخوراكي آن نيز برای جاندارانِ زيستگاه از سطح مطلوبی برخوردار است. امّا به دليل خشكسالي‌های اخيری که در منطقه رخ داده و کماکان ادامه دارد، زيستگاهِ گاندو با محدوديت منابع آب و غذا مواجه شده است؛ عاملی که خود کاهش كيفيت و كميت غذاي گياه‌خواران و گوشتخواران را سبب شده؛ فرآيندی که در نهايت روند تخريب زيستگاه را تسريع بخشيده و بر يايه‌ي شواهد موجود، آن را به مهمترين دليل كاهش جمعيت پستانداران منطقه تبديل می‌کند.
   چنين است که مشاهده می‌شود، گونه‌هاي جبير، كاراكال، خرس سياه، پازن، قوچ، ميش و گربه‌ي وحشي در وضعيت نامناسبي قرار گرفته‌اند که از آن ميان جبير و خرس سياه حتا در خطر انقراض هستند.
   در اين ميان، وضعيت تمساح پوزه كوتاه ايراني كه گونه‌ي خاص و منحصر به فرد منطقه‌ي حفاظت شده‌ي گاندو به شمار رفته و جزو گونه‌هاي حمايت شده هم هست، مطلوب نبوده و شمارِ جمعيت آن با شتابی نگران‌کننده در حال کاهش است. به نحوي كه در شرايط خشكسالي منطقه، در بعضي نقاط اين گونه در نقب‌هايي كه در ديواره‌ي رودخانه ايجاد كرده، به سر برده و با كاهش نرخ زاد و ولد جمعيت آن از پويايي لازم برخوردار نيست. پاره‌ای از گزارش‌ها روند کاهشِ گاندو‌ها را تا 80 درصد در طول 15 سالِ گذشته برآورد کرده‌اند. جالب آنکه در سال 1370 به توسط 26 نفر از محيط‌بانان سازمان حفاظت محيط زيست تعداد آنها در حدود 120 تا 130 تخمين زده شد كه 50 عدد در مسير رودخانه‌ي كاجو و 80 عدد هم در مسير اصلى رودخانه سرباز زيست می‌کردند. در پيش از انقلاب نيز سرشمارى‌اى توسط شادروان هوشنگ عباسى انجام گرفت كه تعداد گاندو 100 عدد گزارش شد و نتايج آن در همان زمان در ژورنال "Crocodile spesialist group" به چاپ رسيد.