كشورهاي سؤ توسعهيافته!
يك انديشمند هندي، به نام «رامشور پراساد ميسرا» ميگويد: «از ديدگاه اخلاق زيستمحيطی و الگوی توسعهي بنيان نهاده شده بر آن، هيچ اسرافی بالاتر از بهرهبرداری از منابع محيطزيست برای توليد ابزار کشتار انسان نيست. به همين دليل کشورهايي که چنين میکنند را بايد سؤ توسعه يافته به حساب آورد!»
رامشور راست ميگويد؛ امّا به گمانم به جز كاستاريكا، تمامي كشورهاي جهان به نوعي در قلمرو تعريف رامشور قرار گرفته و بايستي در صف ممالك «سؤ توسعه يافته» قرار گيرند!
ياد روايتي از زندهياد، دكتر علي شريعتي افتادم؛ وي ميگفت: در هنگام ورود به يك آبادي، يكي از اهالي جلو آمده و به سرعت از من پرسيده: آيا شما مريضيد؟ و وقتي پاسخ منفي و حيرت مرا ديد، گفت: ولي شما واقعاً مريض هستيد! چرا كه گردنتان را نميخاريد!! او راست ميگفت. در آن آبادي، همهي مردم شهر مشغول خاراندن گردنشان بودند و معلومه اين من هستم كه وضعيتي غيرعادي و مريضگونه دارم! نه آنها.
حالا هم همان داستان است ... در جهاني زندگي ميكنيم كه مردمش در هر دقيقه، دو ميليون دلار صرف تسليحات و ديگر برنامههای نظامی میکنند؛ در حالي كه به زحمت حاضرند يك هزارم آن را صرف آموزش و پرورش و ريشهكني بيماريهاي كهنهاي چون مالاريا كنند.
انگار كار زيادي از دست هيچ كسي ساخته نيست!
بي جهت نيست كه برخي از فرزانگان دوران، «آدم» را متهم شمارهي يك معرفي ميكنند!
من ملك بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد به اين دير خرابآبادم!
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.