مهندس جعفري، شهردار منطقه 13 كه از مرداد ماه 85 اين مسئوليت را برعهده گرفته است.

     مقارن ساعت 11 صبح امروز (شانزدهم اسفندماه 85)، دكتر مجيد مخدوم، مهندس هومن روانبخش و نگارنده در دفتر آقاي عليرضا جعفري، شهردار جوان منطقه‌ي 13 پايتخت واقع در طبقه‌ي پنجم ساختمان امام (ع) حاضر بوديم تا در پي توافقي كه از پيش صورت گرفته بود، در محيطي آرام به بيان ديدگاه‌هاي خويش پرداخته و طرفين بتوانند تا آنجا كه امكان دارد از نظرات يكديگر آگاه شوند.
     خوشبختانه در اين نشست سه ساعته كه آقاي مهندس نويد، يكي از همكاران ارشد شهردار نيز حضور داشتند، اين مجال به خوبي فراهم آمد تا طرفين در محيطي آرام و بدون تنش، شنونده‌ي نظرات و ديدگاه‌هاي بعضاً انتقادي يكديگر باشند.
     حرف ما اين بود: وقتي كه خود مسئولين شهرداري اذعان دارند كه سرانه‌ي فضاي سبز شهر تهران بسيار كمتر از حد استاندارد است (حدود 7/6 متر مربع)؛ رخدادي كه به گفته‌ي آقاي جعفري در منطقه‌ي 13(و به رغم وجود پارك‌هاي جنگلي سرخه‌حصار و خجير)، حتا به 5 متر مربع هم نمي‌رسد! بنابراين، در چنين شرايطي بايد حق دهيد كه شهروندان از شنيدن خبر قطع بخش ديگري از همين فضاي سبز اندك شهر، حيرت‌زده شده و نگران ‌شوند. به ويژه آن كه خود مسئولين شهرداري از بحران آلودگي هوا در تهران با تعبير «خودكشي دسته‌جمعي» ياد مي‌‌كنند.
    با چنين پيشينه‌اي و به خصوص با يادآوري اقدام عجولانه و مشابه سال قبل شهرداري تهران در جنگل لويزان، آيا سزاوارتر نبود كه پيش از شروع عمليات قطع و جابجايي درختان در پارك جنگلي سرخه‌حصار، مراتب را با مردم و متخصصان، از طريق رسانه‌ي ملي طرح مي‌كرديد؟ به ويژه آن كه شخص دكتر مخدوم، خود عضو كميسيون محيط زيست و توسعه‌ي پايدار شهرداري تهران است و هر ماهه نيز جلسات آن برقرار مي‌شود، امّا به رغم تأكيد آقاي قاليباف، مبني بر اخذ مجوز "EIA" (ارزيابي اثرات توسعه بر محيط زيست)، براي شروع به كار هر طرح جديد عمراني، متأسفانه اين طرح براي بررسي به كميسيون ذيربط كه آقاي مختاري و حيدرزاده هم عضو آن هستند، ارجاع داده نشد؛ همان گونه كه در مورد لويزان نيز اينگونه رفتار شد!
    موضوعي كه در مجموع آقايان پذيرفتند كه در اين مورد و بخصوص اطلاع‌رساني مناسب به مردم، شهرداري مي‌توانسته خيلي بهتر عمل كند.
    به هر حال، به گمان من نفس برگزاري اين نشست‌هاي رودررو و بي‌واسطه مي‌تواند بسيار مثبت باشد، چرا كه هم مقامات شهرداري متوجه شدند: هر كسي كه با سياست‌هاي زيست‌محيطي ايشان مشكلي داشته باشد، لاجرم نبايد آدم سياسي باشد و از اردوگاه رقيب هدايت شود!! همچنين، بايد اين را نيز اعتراف كنم كه به عقيده‌ي من دوستاني كه در شهرداري منطقه‌ي 13 ديدم، حقيقتاً به دنبال خدمت به مردم هستند و بسيار مايلند كه محيط زيست مطلوبي هم داشته باشند، هر چند شايد برخي ملاحظات و لكنت‌ها كه از پيشينيان تا امروز ادامه داشته و به ارث رسيده، اين روند را با سكته روبرو كند يا در برخي موارد از شتاب تعامل درخور با مردم بكاهد (به عنوان مثال، در همين نشست، آقايان از نوشتن و امضاي صورتجلسه گفتگوها – كه به پيشنهاد دكتر مخدوم مطرح شد – به دليل برخي ملاحظات بالاسري! پرهيز كردند).

     در حاشيه :
  - حضور دكتر مجيد مخدوم و علاقه‌مندي وي به پيگيري مسأله‌اي كه مسلماً هيچ نفع مادي برايش ندارد، آن هم در شرايطي كه مي‌دانم گرفتاري‌هاي كاري فراواني دارد، حقيقتاً براي جامعه‌ي محيط زيست ايران بايد مغتنم و ارزشمند شمرده شود.
  - هر چند دقيقاً مشخص نشد كه سرانجام چند اصله درخت قطع شده است، اما مسئولين منطقه اين قول را دادند كه در ادامه‌ي پروژه، درخت ديگري قطع نخواهد شد. همچنين آنها قول دادند تا از اين به بعد چنين طرح‌هايي به كميسيون محيط زيست و توسعه پايدار هدايت شده و با اخذ مجوز‌هاي فني و علمي و قانوني مربوطه به اجرا درآيد.

به اميد پايبندي عملي مسئولان به ملاحظات بنياني زيست پايدار در مديريت شهري

   پيوست :
  - حميد اميرنژاد و صادق خليليان (1385) در مطالعه‌اي، ارزش وجودي جنگل‌هاي شمال ايران و ميزان تمايل افراد جامعه به پرداخت براي حفظ موجوديت اين جنگل‌ها را با استفاده از روش ارزشگذاري مشروط و پرسشنامه انتخاب دوگانه برآورد كرده‌اند؛ عليرضا موسوي هم تحليلي كوتاه بر ستاده‌هاي آن نوشته است.