اعداد و تخمين‌های بعضاً متفاوتی در خصوص توان اکسيژن‌سازی درختان وجود دارد، مثلاً برآورد شده که هر هکتار از يک جنگل پهن‌برگ می‌تواند تا 12800 کيلوگرم در سال اکسيژن توليد کند؛ مقداری که برای جنگل‌های سوزنی برگ تا 14400 کيلوگرم اکسيژن در هکتار در سال افزايش می‌يابد (بيژن‌نژاد، 1369). در برآوردی ديگر، گزارش شده که هر 1000 متر مربع جنگل، می‌تواند نياز سالانه‌ي يک انسان به اکسيژن (250 تا 300 کيلو‌گرم) را تأمين سازد (نوری کرهرودی، 1371). صدرنوری (1371) هم به شکلی ديگر همين مفهوم را تکرار کرده و اعلام داشته که هر هکتار جنگل می‌توان بين 5/2 تا 3 تن اکسيژن در سال توليد کند. امّا گوئل‌کهن (1371) اين مقدار را 5/3 تا 5 تن گزارش کرده است. سبقتی (1371) هم اشاره می‌کند که سطح برگهای يک درخت توس (غان) در هر ساعت از روز، برابر نياز يک ساعت انسان، يعنی 27 گرم اکسيژن توليد می‌کند.
    به هر حال از آنجا که رقمهای مزبور برای جنگل‌هايي است که در شرايطی مطلوب به سر می‌برند، برای شرايط ايران از برآوردی استفاده شده که برای نخستين بار يخکشی در سال 1356 به آن اشاره کرده است. مطابق اين برآورد، جنگل‌ها به ازای جذب هر 264 گرم CO2، 191 گرم اکسيژن آزاد می‌کنند (یخکشی، 1356).
    چنين است که می‌توان به برآوردی اوّليه از توليد اکسيژن به تفکيک هر يک از نواحی رويشگاهی جنگلی کشور به شرح زير دست يافت.

    نخست: جنگل‌های هيرکانی
   با توجه به اينکه جذب هر تن CO2 معادل آزادسازی 5/723 کيلوگرم گرم اکسيژن خواهد بود. بدين‌ترتيب، هر هکتار از جنگل‌های شمال که سالانه 3/7 تن  CO2 را جذب  می‌کند، می‌تواند  28/5 تن اکسيژن توليد کند. در نتيجه کل عرصه‌های جنگلی شمال قادرند سالی 2/10 ميليون تن اکسيژن نيز آزاد سازند.

    دوّم: جنگل‌های زاگرس
   در جنگل‌های زاگرس هر هکتار از رويشگاه توانايي جذب  5/1 تن CO2 را در سال دارد؛ بنابراين، می‌تواند 1/1 تن اکسيژن را سالانه در هر هکتار توليد کند. در نتيجه کل عرصه‌های جنگلی زاگرس قادرند سالی 6/5 ميليون تن اکسيژن نيز آزاد سازند.

    سوّم: جنگل‌های ايران - تورانی
    در جنگل‌های ايران - تورانی هر هکتار از رويشگاه توانايي جذب  12/1 تن CO2 را در سال دارد؛ بنابراين، می‌تواند 81/0 تن اکسيژن را سالانه در هر هکتار توليد کند. در نتيجه کل عرصه‌های جنگلی ايران - تورانی قادرند سالی 6/2 ميليون تن اکسيژن نيز آزاد سازند.

    چهارم: جنگل‌های خليج عمانی
    در جنگل‌های خليج عمانی  هر هکتار از رويشگاه توانايي جذب  66/0 تن CO2 را در سال دارد؛ بنابراين، می‌تواند 48/0 تن اکسيژن را سالانه در هر هکتار توليد کند. در نتيجه کل عرصه‌های جنگلی خليج عمانی قادرند سالی يک ميليون تن اکسيژن نيز آزاد سازند.

    پنجم: جنگل‌های ارسباران
   در جنگل‌های ارسباران هر هکتار از رويشگاه توانايي جذب 3/3 تن CO2 را در سال دارد؛ بنابراين، می‌تواند 4/2 تن اکسيژن را سالانه در هر هکتار توليد کند. در نتيجه کل عرصه‌های جنگلی ارسباران قادرند سالی 360 هزار تن اکسيژن نيز آزاد سازند.

   ششم: درختکاري‌ها
   به فرض آنکه هر هکتار از درختکاري‌ها، توانايي جذب  8/1 تن CO2 را در سال داشته باشد؛ بنابراين، می‌تواند 3/1 تن اکسيژن را سالانه در هر هکتار توليد کند. در نتيجه کل عرصه‌های مورد بحث(به مساحت دست‌كم 2 ميليون هكتار)، قادرند سالی 6/2 ميليون تن اکسيژن نيز آزاد سازند که اين مقدار، معادل کارايي جنگل‌های ايران – تورانی از همين منظر است.

    - برآيند عملکرد جنگل‌های کشور در توليد اکسيژن
    در مجموع، هر هکتار از رويشگاه‌های جنگلی کشور به طور متوسط توان توليد سالانه‌ي 54/1 تن اکسيژن را در سال دارد که با اين حساب، جنگل‌های ايران قادرند سالی 22360000 (بيست و دو ميليون و سيصد و شصت‌هزار) تن اکسيژن توليد کنند. حال با توجه به اينکه 5/2 تن اکسيژن، می‌تواند نياز سالانه‌ي 10 نفر را تأمين کند (صدرنوری، 1371 و Zamolodchikov و همکاران، 2000)، به اين نتيجه می‌رسيم که پوشش‌های جنگلی کشور، هم‌اکنون می‌توانند با جوابگویی به نياز اکسيژن 2/6 نفر در هکتار، سالانه‌ي اکسيژن 89440000 (هشتاد و نه ميليون و چهار صد و چهل هزار) نفر را تأمين کنند که تقريباً نيمی از اين مقدار را مديون جنگل‌های شمال هستيم. بنابراين، در حالی که توان جذب CO2 جنگل‌های کشور، تنها معادل 10 درصد از توليد سالانه‌ي اين ماده توسط شهروندان ايرانی است؛ توليد اکسيژن از اين عرصه‌ها بالغ بر 5/33 درصد بيش از نياز کنونی جمعيت کشور است. به سخنی ديگر، کشوری که از منظر شمار جمعيت، تنها 15 کشور را بالای سر خود می‌بيند (فيندلي و راثني، 2000)، می‌تواند با منابع محدود جنگلی خويش که رتبه‌ای بهتر از 44 در ميان کشورهای جهان ندارد، پاسخگوی نياز جمعيتی مردمش حتا تا اُفق 1400 باشد.
    دريافت فوق نشان می‌دهد که ايران کماکان در بسياری از جنبه‌ها، از مواهب طبيعی درخوری برخوردار است که ارزش آنها از ميانگين جهانی آن در مقايسه با ديگر کشورهای جهان و به نسبت سهمی که از مساحت کره‌ي زمين در اشغال خود دارد، بيشتر است . در تأييد اين مدعا، همان طور که پيش‌تر نيز در اين تارنما مورد اشاره قرار گرفته، ارزش تجاري طبيعت برابر با 33 تريليون دلار برآورد شده است (Alonso، 2001)؛ برآوردی که موقعيت ممتاز ايران را با اين توصيف، آشكارتر مي‌سازد؛ چرا كه ايران به رغمِ دارابودنِ تنها 32/0 درصد از مساحت كره‌ي زمين، بر مبناي گزارش سال 1993 بانك جهاني، حدود 7 درصد از كل ذخاير طبيعي جهان را دارد. به بياني ديگر، ايرانيان وارثِ سرزميني هستند كه ارزش متوسط هر هكتارِ آن، حدود 22 برابر ميانگين جهاني است؛ سرزميني كه مواهب كم‌نظير آن، نه فقط به نسل امروز و نه حتا به آيندگانِ اين بوم و بر، كه متعلق به نوع بشر و ميراثي جهاني است.

    پيوست :
  - در حاشيه‌ي قطع شبانه‌ي بيش از هزار درخت در پارك ملّي سرخه‌حصار – مقاله‌اي از مهندس عباس محمّدي.
  - براي مقابله با خطرات آلودگي هوا، تردد اتومبيل در چندشهر ايتاليا ممنوع شد!
  - آيا گردشگري بلاي جان محيط زيست شده است!
  - اهداي دو جايزه اسكار به فيلم ال‌گور، كارشناسان و فعالان محيط‌زيست را به تسريع و گسترش اقدامات زيست محيطي اميدوار كرده است!

    - با توجه به آن‌كه هنوز منابع طبيعي و محيط‌زيست در كشور ما منزلت و جايگاه خاص خود را بازنيافته، نگاه مسئولان به منابع طبيعي، بهره‌برداري و بهره‌كشي از عرصه‌هاي طبيعي است و متأسفانه مديران منابع طبيعي هم در اغلب موارد خواسته يا ناخواسته‌ تن به اين بهره‌كشي مي‌دهند. توسعه پارس جنوبي و تخريب خليج زيباي نايبند و در نتيجه نابودي بخشي از جنگل‌هاي حرا در اين منطقه، تخريب جنگل‌هاي منحصر به فرد حرا در خور آذيني در هرمزگان به دليل احداث اسكله در قلب اين منطقه جنگلي، تخريب و نابودي  5 تا  8 هزار اصله درخت 500 ساله به خاطر احداث سد سيوند، زمزمه احداث مجتمع پتروشيمي قلب جنگل‌هاي گلستان، احداث جاده‌ در پارك ملي لار و گلستان، همه ناشي از همين طرز نگاه است – اسدالله افلاكي (در همشهري امروز حتماً بخوانيد).
    - ارزش ۱۰‬درصد منابع طبيعي ايران، معادل ارزش مجموع ذخاير نفت و گاز است - مهندس جلالي