كدام در اولويت است؟!
ايران در شمارِ سه كشوري است كه بيشترين ضايعات مواد غذايي را در جهان دارند (همشهري، ش 849، ص 4)، ضايعاتي كه افزون بر70 درصد آن به زباله تبديل شده و براي هميشه از چرخهي توليد خارج ميشود، ليكن به جاي آنكه اولويت را به سرمايهگذاري در صنايع نگهدارنده، بستهبندي، بازاريابي، بازيافت و فرآوري بهينهي محصولات براساس مزيّت نسبي سرزمين دهيم، به دنبال تأمين آب بيشتر، افزايش سطح زير كشت و توليد بيشتر هستيم. چگونه بايد در انديشهي توليد بيشتر بود، وقتی که حجم غذايی را که سالانه دور میريزيم، میتواند شکم بیش از 15 ميلیون ايرانی را برای يک سال سير کند؟ آيا سزاوارتر نيست به جای سرمايه گذاری و برنامه ريزی برای توليد يا خريد غذای بيشتر، در انديشهي کشف شيوه های حراست و مصرف بهينهي توليد موجود باشيم؟ و آيا رويکرد مبتنی بر توسعهي پايدار، اجازهي استمرارِ روشی که تاکنون به اجرا درآمده را میدهد؟
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.