برگي زنهاردهنده از تاريخ كشاورزي جهان!
دكتر شهريار خالدي در صفحهي 31 از كتاب ارزشمند خويش با عنوان: «بلاياي طبيعي»، قطعهاي از تاريخ كشاورزي معاصر جهان را برايمان بازخواني كرده است كه به ويژه در شرايط امروز كشور و تأكيد بر «خودكفايي كشاورزي به عنوان شاخصي بر اقتدار ملّي»، ميتواند بسيار عبرتآموز و زنهاردهنده باشد. وي مينويسد: «اولويت دادن به كشت غلات بين سالهاي 1950 تا سال 1980 در كشور چين، سبب شد تا 20 ميليون هكتار از جنگلهاي آن كشور (يعني يك چهارم از مجموع پوشش جنگلي اين كشور) نابود شود و درست از آن هنگام، خشكساليها و سيلها 3 برابر شده است.»
يادمان باشد، پژوهشهاي اخير دكتر صابر شاهويي (رئيس وقت دانشگاه كردستان)، هم نشان داد كه نرخ فرسايش خاك از ديمزارهاي رها شدهي استان كردستان از آستانهي خطرناك 100 تن در هكتار هم گذر كرده است! همچنين بررسيهاي دقيق دوست عزيزم، محمّد خسروشاهي در دانشنامهي دكتراي خويش مؤيد اين دريافت است كه شمار رخداد سيلهاي فاجعهبار پيوسته و شتابان در حال افزايش است و رشدي معادل 900 درصد را در طول چند دههي اخير نشان ميدهد. به اين شناسهها ميتوان اخباري را نيز اضافه كرد كه جملگي نشان ميدهد وسعت كشت بسياري از محصولات زراعي كشور در طول چند سال اخير كاهش يافته و در حقيقت، قدر مطلق توليد محصولات كشاورزي و باغي ما تقريباً ثابت مانده و تغيير آنچنان فاحشي را نشان نميدهد.
ميبينيد! ظاهراً همهي نيتها خير است، سخن از «خودكفايي» و «اقتدار ملّي» است كه به صورت اصولي گمان نبرم كسي با اين آرمانها مشكلي داشته باشد. بلكه نگراني دقيقاً از تدوين نقشهي راهي بوجود ميآيد كه براي نيل به خودكفايي تدارك ديدهايم؛ نقشهاي كه شواهد پرشماري وجود دارد كه در درازمدت بر درجهي ناپايداري سرزمين ميافزايد.
بار ديگر، به تجربهي تلخ چين نظر افكنيم و كلام هوشمندانهي «محمدعلي اسلامي ندوشن» را كه بر مقدمهي تاريخ 12 جلدي كارل گريمبرگ نگاشته است، مرور كنيم؛ آنجا كه مينويسد: «مهمترين فايدهي تاريخ اين است كه به انسان وسعت ديد ميدهد تا ديگر نپندارد، زمان فقط زمان اوست ...»
پيوست :
- رييس كميسيون كشاورزي: در محصول جو به خودكفايي نرسيدهايم!
- وزير جهاد كشاورزي: هفت ميليون تن باخودكفايي كامل كشاورزی فاصله توليد داريم!