از «ايراني» كه داريم تا «ايراني» كه بايد داشته باشيم!
در آغاز هزارهي سوّم ميلادي، مجموع سرمايهي در گردش ايرانيان خارج از كشور حدود 600 ميليارد دلار تخمين زده ميشد؛ سرمايهاي كه ميتوانست تا 2 هزار ميليارد دلار بازدهي اقتصادي داشته باشد! رخدادي حيرتانگيز كه نويسندهي همشهري اقتصادي (شماره 2676، صفحه 16، مورخ 23 اسفندماه 1380) را واداشت تا دولت را مورد خطاب قرار داده و بپرسد: در حالي كه چنين سرمايهي بينظيري وجود دارد، چرا مجلس به دولت در بودجهي سال 1381، اجازه داد تا 2 ميليارد دلار وام خارجي – آن هم با بهرههايي فلجكننده - دريافت كند؟!
اينك 5 سال از آن تاريخ و پرسش ميگذرد و رقم 600 ميليارد دلار به بيش از 1300 ميليارد دلار رسيده است! يعني: دستكم قدرتي معادل چهارهزار ميليارد دلار بازدهي اقتصادي (بيش از 5 برابر مجموع هزينهاي كه سالانه تمامي دولتهاي جهان در بخش دفاعي و نظامي خويش مصروف ميدارند)!
پرسش اصلي اين است: ما چه كردهايم؟ و چند درصد ار اين سرمايهي ملّي را توانستيم به سوي داخل مرزها هدايت كنيم و چرا؟!
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.