از «ايراني» كه داريم تا «ايراني» كه بايد داشته باشيم!
در آغاز هزارهي سوّم ميلادي، مجموع سرمايهي در گردش ايرانيان خارج از كشور حدود 600 ميليارد دلار تخمين زده ميشد؛ سرمايهاي كه ميتوانست تا 2 هزار ميليارد دلار بازدهي اقتصادي داشته باشد! رخدادي حيرتانگيز كه نويسندهي همشهري اقتصادي (شماره 2676، صفحه 16، مورخ 23 اسفندماه 1380) را واداشت تا دولت را مورد خطاب قرار داده و بپرسد: در حالي كه چنين سرمايهي بينظيري وجود دارد، چرا مجلس به دولت در بودجهي سال 1381، اجازه داد تا 2 ميليارد دلار وام خارجي – آن هم با بهرههايي فلجكننده - دريافت كند؟!
اينك 5 سال از آن تاريخ و پرسش ميگذرد و رقم 600 ميليارد دلار به بيش از 1300 ميليارد دلار رسيده است! يعني: دستكم قدرتي معادل چهارهزار ميليارد دلار بازدهي اقتصادي (بيش از 5 برابر مجموع هزينهاي كه سالانه تمامي دولتهاي جهان در بخش دفاعي و نظامي خويش مصروف ميدارند)!
پرسش اصلي اين است: ما چه كردهايم؟ و چند درصد ار اين سرمايهي ملّي را توانستيم به سوي داخل مرزها هدايت كنيم و چرا؟!