درسهاي تلخي كه مجالي براي تكرار دوبارهي آن نداريم!
در گذشته وقتي دامنههاي هيماليا پوشيده از جنگل بود، در بنگلادش هر 50 سال يكبار سيل بنيانكن جاري ميشد، امروز امّا هر 5 سال يكبار اين اتفاق ميافتد.
سوئديها نسبت به آلودگي آب كه از فرسنگها دورتر از لهستان گريبان آنها را گرفته است، معترض هستند. در مالزي 40 رودخانهي كشور از نظر زيستشناختي (بيولوژيكي) مرده به شمار ميآيند.
رودخانهي ويستولا در لهستان چنان آلوده شده كه وقتي به درياي بالتيك ميريزد، 300 كيلومتر را در اين دريا به رنگ قرمز درميآورد.
اين رخدادها كه جملگي در همين دههي اخير به وقوع پيوسته است، آشكارا يك پيام را به مديران برنامهريز كشور ميدهد: بيابانزايي يا همان جريان اُفت كارايي سرزمين نبايد تنها در هيبت هجوم ماسههاي روان به شهرها و آباديها پنداشته شود؛ بيابانزايي فرآيندي بسيار گستردهتر، پيچيدهتر و چندبعدي است كه هر زمان و هر مكان كه مجال ظهور يابد، نخستين و آشكارترين نشانهي نابخردي يا آزمندي حاكم بر مديريت سرزمين است ...
غروب غمانگيز بختگان و ارژن و پريشان در فارس، خشكيدگي هامون در سيستان، برهنگي مسيله در قم، فروچالههايي وهمآور در قهاوند همدان، مرگ مورد سبز و ناودار در كرمانشاه، رنجوري كارون در خوزستان، زخمهاي لار و گلستان و خجير و دنا و نايبند، طعم فاضلاب در آب اراك و خودكشي دستهجمعي شهروندان پايتخت ... همه و همه نشان ميدهد كه در اين سرزمين مقدس – كه اينك ما وارث آن هستيم – هر چيزي بيشتر از طبيعت و زيستمندان آن اهميت داشته است.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.