تجمع سال گذشته در پارك لويزان

     باز هم همان دعواي هميشگي بين شهرداري تهران و طرفداران محيط زيست درگرفته است؛ شهرداري‌چي‌ها مي‌گويند: بايد بن‌بست‌هاي موجود در شبكه‌ي ارتباطي بزرگراه‌هاي شهر را به هرقيمتي از بين برد، چرا كه هر روز تعلل در اين مهم به معني تلف شدن ميليون‌ها ساعت از وقت ارزشمند شهروندان تهراني در ترافيك، افزايش ميزان ناهنجاري و عصبيت مردم گرفتار در ازدحام شهري، افزايش هدررفت سوخت، افزايش آلودگي‌هاي ديداري، شنيداري و هواي شهر و درنتيجه مرگ و مير ناشي از آن و سرانجام افزايش نرخ تصادفات رانندگي است.
    همان طور كه مشاهده مي‌كنيد، تمامي استدلال‌هاي شهرداري درست است و گمان نمي‌رود كه كسي با اصل اين دلايل مخالفت داشته باشد. مشكل امّا از آنجا آغاز مي‌شود كه معمولاً نخستين قرباني اجرايي كردن چنين پندار درستي، رويشگاه‌هاي جنگلي دست‌كاشت تهران است! و مشكل دقيقاً از همين جا آغاز مي‌شود:
    حرف طرفداران محيط زيست اين است كه قطع درخت به بهانه‌‌ي توسعه و احداث جاده و آزادراه بايد آخرين گزينه‌ي ممكن باشد، نه نخستين آن. چرا كه از منظر حفظ جان شهروندان و تأمين كيفيت زيست شهري، هيچ سازه‌ي انسان‌ساخت يا طبيعي ديگري را نمي‌توان با درخت مقايسه كرد. براي همين است كه كمينه‌ي سرانه‌ي استاندارد فضاي سبز شهري را  بين 25 تا 50 متر مربع در جهان تعيين كرده‌اند؛ رقمي كه در خوشبينانه‌ترين شرايط به 7 متر هم در تهران نمي‌رسد. اين در حالي است كه به باور بسياري از كارشناسان مطرح اين حوزه، مانند دكتر حسن لقايي، اين مقدار در شهر تهران حتا به يك متر هم نمي‌رسد!
     كافي است بدانيم، در يک بررسي تطبيقي توسعه‌ي پايدار (كه بخشي از نتايج آن در شماره 18 آبان روزنامه آينده نو نيز منتشر شده است) ميان تهران و پاريس مشخص شد که در طي ۱۰ سال گذشته، سرانه‌ي فضاي سبز پاريس از پنج متر به ۱۰ متر افزايش و سرانه‌ي فضاي سبز تهران از ۳/۵ متر به کمتر از يک متر کاهش يافته است. بنابراين برخلاف آنچه که مسوولان اعلام مي‌کنند، ما همواره در جهت منفي در حال حرکتيم!چرا؟

     معلوم است! چون مي‌خواهيم بزرگراه بسازيم و اين فقط درختان مظلوم شهر هستند كه ظاهراً هيچ وكيل مدافعي ندارند!! در صورتي كه اگر بخواهيم از اراضي فلان پادگان نظامي عبور كنيم، دوستي‌هامان خدشه‌دار مي‌شود، براي خريدن منازل مسكوني هم كه هميشه با بي‌پولي مواجه‌ايم، مفت‌خري هم كه نميشه كرد! تخريب ساختمان بخشي از ادارات دولتي هم كه ما را درنهايت با وزير مربوطه رودررو مي‌كند، مساجد و حسينيه‌ها را هم كه اصلاً نگو كه حوصله‌ي كيهان‌بازي و وامصيبت‌هاي بعديش را نداريم!! پس مي‌ماند همين درخت‌هاي بي‌نوا كه خودمان (شهرداري تهران) مسئولش هستيم و ظاهراً اگر وزير مربوطه‌اي هم داشته باشند (وزير جهاد كشاورزي يا رئيس سازمان حفاظت محيط زيست)، در عمل ترجيح مي‌دهند به خاطر اين موارد جزيي! رابطه‌ي خويش را خدشه‌دار نساخته و در عوض زميني، ملكي، مجوزي، پولي از شهرداري در جاي مرغوب ديگري از شهر بگيرند و مسأله را ختم به خير كنند! فقط مي‌ماند داد و هوار عده‌اي جوان مرفه بي‌درد! به نام طرفداران محيط زيست كه آنها را هم مي‌شود با اهرم‌هاي سركوب مردمي و اخلال در نظم عمومي يا تشويش اذهان و يا عدم رعايت هنجارهاي فرهنگي و بدحجابي در جا خفه‌اشان كرد!!
    پس همان طور كه مي‌بينيد، مشكلي نيست ... لطفاً به تخريب جنگل‌هاي تهران ادامه دهيد، اون با من (بخوانيد با قاليباف)!! حالا سرانه‌ي فضاي سبز تهراني‌ها بسيار كمتر از استاندارد است كه باشد، حالا ميزان غلظت مواد سمي در خون افسران پليس مستقر در چهارراه‌هاي شهر تا 9 برابر حد مجاز است، باشد! آنها كه وقت خواندن وبلاگ ندارند!! و حالا اگر ماهي 3600 نفر در تهران بر اثر استنشاق هواي آلوده‌ي شهر جان مي‌بازند، ببازند! مهم اين است كه آب در دل فرماندهان پادگان‌هاي نظامي درون شهري تكان نخورد و مه اين است كه مجبور نباشد معاون اداري مالي ما اين پول بي‌زبان را به صاحبان منازلي بدهد كه در مسير عبور آزادراه و خيابان قرار گرفته‌اند و مهم اين است كه ...

     اين در حالي است كه مي‌توان كماكان به غلظت كمي و كيفي دلايل مخالفت با قطع هرگونه درخت در شهر تهران، با طرح ارزش‌هاي جهاني آن كه رقمش را تا 200 هزار دلار براي هر پايه‌ي 50 ساله تخمين زده‌اند، اضافه كرد؛ بخصوص اگر اين ارزش اقتصادي را در شمار چندهزاراصله‌اي درختان قطع شده ضرب كنيم!
      اما به گمانم براي آنها كه با زبان منطق آشنايي دارند، همين مقدار هم كافي باشد.
     به راستي جاي تأسف است كه شهرداري تهران و سردار شهر با تمام قدرتي كه دارد، هنوز نتوانسته ادامه‌ي غربي بزرگراه بسيار مهم شهيد همت را تكميل كند، با وجود آن كه هيچ درخت و سبزينه و خانه‌اي نيز در برابر آن وجود ندارد؛ امّا هر جا كه به مانع درختان برخورد كرده، با كمترين احساس گناهي، بولدوزرهاي خود را به جان آنها انداخته‌اند. راستي! چرا يك ميدان تير و محوطه‌ي نظامي در غرب شهر بايد از اهميت بيشتري براي سردار قاليباف برخوردار باشد تا رويشگاه جنگلي ارزشمند لويزان و سرخه‌حصار و چيتگر و ...
     غم‌انگيزتر آن كه، ظاهراً تنها عبرتي كه شهرداري تهران از ماجراي عاشوراي لويزان گرفته، آن است كه بي سر و صدا و شبانه به درختان حمله كرده و بلافاصله تنه‌هاي قطع شده را نيز از محل خارج كند تا احياناً مدركي هم به دست آن چند خبرنگار معدود عاشق محيط زيست شهر نيافتد!
     كمينه‌ي انتظار اين بود كه آقايان مرد و مردانه در صحنه حاضر شده و دلايل قطع درختان را براي شهروندان توضيح دهند ... حيف كه حتا آقاي وحيد نوروزي عزيز نيز در چنين شرايطي دچار لكنت قلم‌فرسايي مي‌شود ... حيف! 
     به اميد آن كه تجمع امروز مخالفان قطع درختان سرخه‌حصار پيامي را كه بايد به مردم و مسئولين برساند.

    پيوست:

-          تبريك! جایزه زیست محیطی مرحوم تقی ابتکار به آینده نو رسید؛

-          صف آرایی طرفداران محیط زیست در پارک ملی سرخه حصار!

-          اعتراض به تخريب سرخه حصار!

-          فراخوان ديده‌بان محيط زيست ايران براي كشف بهترين خبر زيست‌محيطي سال!