وقتي كه وزير نيرو از كوره درميرود!
چهارشنبهشب (دوم اسفندماه 85) شبكهي خبر سيما، چهره و صداي وزير نيرو را نمايش داد كه بر خلاف دفعات قبلي و در مواجهه با پرسش خبرنگاران كه او را احاطه كرده بودند، آشكارا عصبي و نگران بود و اين بار، زيركي دفعات قبل را نيز به كناري نهاده و بدون آن كه توپ را در زمين سازمان ميراث فرهنگي بياندازد و مانند هميشه در نقش يك مدافع آثار تاريخي ملّي اعلام كند: ما تابع نظر سازمان ميراث فرهنگي بوده و تا هنگامي كه آنها مجوز آبگيري صادر نكنند، سد هم افتتاح نخواهد شد.» صراحتاً اعلام كرد كه سد را به هر قيمتي افتتاح خواهد كرد ... مگر ميشود از ميلياردها تومان سرمايهاي را كه صرف ساختن آن شده، صرفنظر كرد؟ وي حتا با خشمي آشكار اين را هم گفت: «آنهايي كه الآن سينهچاك ميراث فرهنگي و عاشق تاريخ ايران شدهاند، تا حالا كجا بودند؟ هيچكس مثل من عاشق و مدافع و نگران سرمايههاي تاريخي كشور نيست!» وزير نيرو در پاسخ به نگرانيهاي مردم اضافه كرد: ما دستگاههاي رطوبتسنج كافي در اطراف درياچهي سد نصب خواهيم كرد تا لحظه به لحظه تغييرات رطوبت منطقه را ثبت كرده و به محض آنكه شرايط بحراني شود، آبگيري را متوقف خواهيم كرد!
واقعاً حيرتآور است! آقاي فتاح عزيز! لطفاً سري به درياچهي سد زايندهرود و دز بزنيد و تغييرات فاحش اقليمي را در بالادست سد مشاهده كنيد؛ آيا رشد شتابناك و چشمگير گلسنگها را نميبينيد و آيا ظهور گونههاي جديد گياهي را كه معمولاً در شرايط زيستاقليمي نيمهمرطوب و مرطوب ديده ميشوند، در مناطق همجوار درياچهي سد درنمييابيد كه اينك ميخواهيد آزموده را مجدداً آزمون كنيد؟ اصولاً آيا يكي از مزاياي غرورآفرين احداث سد را در بروشورهاي تبليغاتي سدسازان فراموش كردهايد كه جملگي تأكيد ميكنند: «تغيير اقليم منطقه و بوجود آوردن ميكرواقليمي مرطوبتر و مطلوبتر در شمار اثرات مثبت احداث سد در منطقه است؟!»
در اين ارتباط نظر يكي از اساتيد پيشكسوت و شناخته شدهي محيط زيست كشور، آقاي كامبيز بهرامسلطاني را كه مطالعات گستردهاي را هم در حوزهي آبخيز سيوند و رودخانهي كُر انجام داده و هم سالها در آبخيز دز و سرشاخههاي كارون حضور داشته و گزارشهاي متعددي را به رشتهي تحرير درآورده است، جويا شدم كه ايشان نيز صراحتاً اعلام داشت: «حتا اگر با آبگيري سد سيوند، آثار تاريخي تنگهي بلاغي و پاسارگاد به زير آب هم نرود، رطوبت ايجاد شده، به شدّت آن ابنيهي تاريخي ارزشمند را متأثر كرده و به مرور با رشد گلسنگها و تكامل آنها، متلاشي خواهد كرد.»
آقاي فتاح اگر حقيقتاً دلتان براي هدررفت سرمايهي ملّي ميسوزد، به اين پرسش ساده پاسخ گوييد: «از مجموع 36 ميليارد متر مكعبي كه ادعا ميكنيد تاكنون توسط سامانهي سدهاي بزرگ مهار كردهايد، چند ميليارد متر مكعب آن به دليل آمادهنبودنِ شبكههاي آبياري پاييندست، عملاً هدر ميرود»!
اگر ارزش جهاني هر متر مكعب آب را فقط يك دلار در نظر بگيريم (Miller ، 1999) و فرض كنيم كه تنها هشت ميليارد متر مكعب از اين آب گرانبهاي تنظيم شده، داراي شبكههاي آبياري پاييندست نيست! آنگاه جاي اين پرسش جدي خالي خواهد بود كه شما كه نگران هشتاد ميليارد تومان هزينهي مصروف شده براي احداث سد سيوند هستيد، چرا نگران هشت هزار ميليارد تومان سرمايهي كشور كه در اثر سؤ مديريت حاكم بر بخش آب در حال تلف شدن است، نيستيد و چرا پيش از آنكه فرمان احداث سد جديدي را صادر كنيد، نخست اراده و عزم وزارت متبوع خويش را براي احداث و كامل كردن شبكههاي آبياري پشت سدهاي ساخته شده به خرج نميدهيد؟! شما كه دلسوز بيتالمال هستيد چرا فرياد برنميآوريد كه راندهمان آبي را كه با اين خون دل فراهم ميشود، هيچگاه از ميانگين 30 درصد فراتر نرفته و عملاً 70 درصد ديگر از آب تنظيم شده را به هدر ميدهيم و دست آخر شما كه براي هدررفت خزانهي ملّي اشك ميريزيد و دلتان ميسوزد، چرا يادتان رفته كه نرخ تلفات آب شهري در ايران (ناشي از نشت لولههاي انتقال آب و فرسودگي سامانهي مربوطه) در جهان بينظير بوده و از مرز 30 درصد (سه برابر ميانگين جهاني) عبور كرده است؟
آيا بهتر نيست به جاي آن كه منابع جديدي از آب را مهار كنيد، در انديشهي بهينه كردن شيوهي مصرف و ارتقاء راندمان همين آب تنظيمشدهي موجود باشيد و بيش از اين نظام آبشناختي طبيعي كشور و حيات تنوع زيستي گونههاي گياهي و جانوري رودخانههاي ارزشمند وطن و تالابهاي ناهمتاي آن را به مخاطره نياندازيد؟! آيا بهتر نيست اندكي هم به فكر درياچهي اروميه (زادگاهتان)، بختگان، ارژن و پريشان، هامون و تالاب گاوخوني باشيد، نگينهاي ارزشمندي كه دست كم يكي از مهمترين دلايل روند شتابناك نابودي آنها، به صورت مستقيم يا غير مسقيم به عملكرد وزارتي برميگردد كه شما عاليترين مقام آن هستيد؟
آيا بهتر نيست پيش از آن كه به بهانهي تأمين آب كشاورزي، كارايي طبيعت كشور را كاهش داده و مواهب بيجايگزين آن را نابود سازيد، به عنواني عضوي ممتاز از كابينهي دولت مهرورزي و چهرهي ماندگار سدسازي، اين نهيب را بزنيد كه چرا هم اكنون به ازاى هر مترمكعب آب در كشور، فقط ۷۰۰ گرم محصول خشك توليد مىشود، در حالى كه در دنيا اين شاخص، دستكم ۲ تا 3 كيلوگرم به ازاي مصرف هر متر مكعب آب است. آيا به گمان شما اين منطقي است كه ميلياردها ريال از خزانهي ملّي را صرف مهار و تنظيم كالايي كنيم كه هنوز نميدانيم چگونه بايد از آن استفاده كرد؟! اگر نام اين عملكرد را نابخردي نگذاريم، شما بگوييد چه عنواني برازندهي آن است؟!
ادامه دارد ...
پيوست:
- جايگزين كنيد! زين پس به جاي كاربرد واژهي معلومالحال و بيگانهي «قطع درختان»، بنويسيد: «برداشت عالمانهي درختان مزاحم»!