«كشورها بايد استفاده از فناوري‌ها، تجربيات و رويه‌هايي كه گازهاي گلخانه‌اي را مهار مي‌كند، ترويج کنند و با مديريت مستمر در حفظ و افزايش چاهك‌هاي جذب گازهاي گلخانه‌اي نظير موجودات زنده، جنگل‌ها، اقيانوس‌ها و غيره بكوشند. در اين راستا تمام اعضا بايستي به تبادل كامل، آزاد و فوري اطلاعات علمي، فني، اقتصادي، اجتماعي و حقوقي مربوط به سامانه‌های آب و هوايي، تغيير اقليم، پيامدهاي اقتصادي، اجتماعي و اقدامات بازدارنده‌ي مختلف پرداخته و در موارد مزبور با ساير اعضاء همكاري‌ کنند

بخشی از مفاد پيمان تغيير آب و هوا 

    با توجه به داغ شدن دوباره‌ي بحث پيمان كيوتو و فعال شدن جمهوري اسلامي ايران، شايد بد نباشد تا در مروري مجمل به زوايايي از ريشه‌هاي اين بحران و سازوكار آن پرداخته شود.
   بخش قابل توجهی از تابش‌هاي خورشيدي پس از عبور از فضا و گذشتن از نيوار به سطح زمين رسيده و جذب آن مي‌شود که مقدار آن به اندازه‌ي 2 کالری بر متر مربع در دقيقه است. كره‌ي زمين به نوبه‌ي خود پس از گرم‌شدن و جذب حدود يک سوّم از کارمايه‌ي خورشيدی، دو‌سوّم ديگر را به صورت تابشهاي فروسرخ (مادون قرمز) با طول موج بلند به فضا باز مي‌تابد  که حدود نيمی از آن از نيوار عبور کرده (آلبيدوی زمين) و نيم ديگر توسط گازهاي موجود در نيوار که اصطلاحاً آنها را گلخانه‌ای (GHGs)  می‌نامند، جذب‌ و مجدداً به سطح زمين بازتابانيده مي‌شود. در حقيقت اين گازها يک‌سوّم از کارمايه‌ي خورشيدي رسيده به زمين را در داخل نيوار حبس کرده و بدين‌ترتيب به ثبات و پايداری دماي زمين کمک می‌کنند. چرا که اگر اثر ‌گلخانه‌اي  وجود نداشت، ميانگين دماي زمين از حدود مثبت 15درجه‌ي سانتيگراد کنونی، به منفی 18 درجه‌ي سانتيگراد نزول کرده و عصر يخبندان ديگري را رقم مي‌زد. همچنين، در صورتي كه تراکم گازهاي ‌گلخانه‌اي نيوار، زيادتر از حد متعارف هم شود، باز موازنه‌ي کارمايه‌ي زمين به هم خواهد ‌خورد و اين بار به دليل انباشت بيش از حد کارمايه‌ي خورشيدی در نيوار، زمين گرم‌تر از حد معمول خواهد شد. همان طور که اينک چنين شده و بر پايه‌ي پيش‌بينی الگوهای نيواری تا سال ۲۱۰۰، دماي كره‌ي زمين به طور متوسط 2 درجه‌ي سانتيگراد، يعنی بين 4/1 تا 8/5 درجه‌ي سانتيگراد افزايش خواهد يافت كه اين مقدار بيش از تغييرات دمايي 10هزار سال گذشته بوده و منجر به ذوب‌شدنِ يخ‌های جنوبگان و افزايش سطح آبهای آزاد به ميزان دست‌کم50 سانتيمتر می‌شود. اين در حالی است که حتّی افزايش 6/0 درجه‌ي سانتيگراد از لحاظ تأثير، بسيار چشمگير  بوده و قابل مقايسه با چيزی است که در عصر يخبندان کوچک در اروپای غربی بين سالهای 1400 تا 1800 اتفاق افتاد.
    شايان توجه آنکه علاوه بر گازهای گلخانه‌ای، عوامل ديگری نظير توليد هواويزه‌ها  (افشانه‌ها)، تغيير در ضريب انعكاس زمين و آلودگي حرارتي هم می‌توانند بر سرعت پديده‌ي تغيير آب و هوا تاثير ‌گذارند؛ هر چند که تأثير و اهميت گازهاي‌ گلخانه‌اي بسيار بيشتر و شناخته ‌شده‌تر است. از ميان انواع گازهای گلخانه‌ای موجود در نيوار هم،  نقش دي اكسيدكربن از همه پررنگ‌تر است. محاسبه شده چنانچه غلظت CO2  دو برابر شود، متوسط دمای هوا نيز تا حدود 5 درجه‌ي سانتيگراد افزايش خواهد يافت.
   گفتني آنكه گازهای گلخانه‌ای از انواع مختلفی تشکيل شده‌اند که مهم‌ترين آنها عبارتند از: بخار آب(H2O)، دي‌اكسيدكربن(CO2)، اكسيد نيترو (N2O)، متان (CH4)، اُزن (O3)، كلروفلوئوروكربن‌ها (CFCs)، هيدروفلوئوروكربن‌ها(HFCs)  و پرفلوئوروكربن‌ها(PFCs).
    واقعيت ديگر اين است که به رغم آنکه گازهاي‌ گلخانه‌اي به طور طبيعي هم در نيوار وجود دارند، امّا پاره‌ای از فعل و انفعالات طبيعی و به ويژه فعاليت‌هاي انسانی و آلودگي‌هاي ناشي از اين فعاليت‌ها، مقدار گازهاي مذكور را می‌تواند به طور غير طبيعي افزايش ‌دهد. به منابعِ افزايش دهنده‌ي گازهای گلخانه‌ای، اعم از اينکه توليدكننده‌ای طبيعي باشند يا غير طبيعي، اصطلاحاً «چشمه‌هاي گازهاي‌ گلخانه‌اي» گفته مي‌شوند. از طرفي مقدار گازهاي‌ گلخانه‌اي هم می‌تواند در اثر تغيير و تحولات شيميايي در نيوار يا توسط منابع جذب‌كننده‌ي اين گازها كه آنها را هم اصطلاحاً «چاهك» می‌نامند، كاهش ‌يابد. همچنين، از آنجا که هر يک از گاز‌های گلخانه‌اي دارای طول عمر مشخصي است، بسته به نوع آن، ميزان تاثيرش بر شدّت اثر گلخانه‌اي متفاوت خواهد بود. معمولاً گاز دي‌اكسيدكربن به عنوان مبناي تعيين اثر گاز گلخانه‌اي بر گرماي زمين، درنظر گرفته ‌مي‌شود و توان گرمايشی ساير گازها نسبت به اين گاز سنجيده مي‌شود. اقيانوس‌ها به دليل توليد اسيد کربنيک، در شمار يکی از مهمترين مخازن جذب CO2 محسوب می‌شوند. در واقع اين محيط‌های آبی باز، سالانه حدود 105 ميليارد تن CO2 از نيوار دريافت کرده و 102 ميليارد تن هم به آن باز می‌گردانند. بنابراين، در هر سال حدود 3 ميليارد تن از  CO2 نيوار کاسته و در خود ذخيره می‌کنند.
      به هر حال، تا اواسط دهه‌ي 1990 متوسط انتشار جهانی CO2 حدود 15/1 تن به ازای نفر در سال بود. در اين ميان، کشور قطر با سرانه‌ي 3/10 تن در سال بيشترين مقدارِ سرانه‌ي CO2 را در جهان توليد می‌کند؛ آمريکا با 37/5 تن، کانادا 72/4 و اروپای غربی با 3/2 تن در رتبه‌های بعدی قرار دارند  (Kooten و همکاران، 1997)؛ البته اگر برآوردهايي که در مورد توليد سالانه‌ي CO2 در ايران شده است را در نظر آوريم که مقدار آن را 330 ميليون تن تخمين زده‌اند، نرخ توليد سرانه‌ي CO2 در کشور با توجه به جمعيت 70 ميليونی‌اش، 5/5 تن بدست می‌آيد که حتا از رقم مشابه برای آمريکا هم بيشتر بوده  و پس از قطر در جايگاه دوّم قرار می‌گيرد! در عوض در کشورهای جنوب نظير اوگاندا و چاد، اين مقدار تنها 01/0 تن، کامبوج 02/0 تن و بنگلادش 03/0 تن به ازای هر نفر در سال است. كافي است بدانيم كه در همين همايش اخير اعلام شد كه تنها در بخش حمل و نقل سالانه متجاوز از 120 ميليون تن دي اكسيد كربن در فضاي كشور رها مي‌شود.
     نکته‌ي قابل توجه ديگر آنکه سهم هر يک از گازهای گلخانه‌ای در افزايش اثر گلخانه‌ای زمين به وسيله‌ي انسان تابعی از تأثير آنها در جذب تشعشع مادون قرمز با طول موج بلند و غلظت واقعی آنها در نيوار است. از اين رو، سهم دی‌اکسيد کربن در بروز اثر گلخانه‌ای به حدود 60 درصد، متان 15 درصد، اکسيد نيترو 5 درصد، اُزن تروپوسفری 8 درصد و كلروفلوئوروكربن‌ها (CFCs) هم 8 درصد می‌رسد.