استاد عزيزم، دكتر محمّدرضا مقدم، اخيراً در مقام رئيس هيأت مديره‌ي انجمن مرتعداري ايران، گزارشي تحليلي از وضعيت مراتع كشور منتشر كرده و در فرازي از آن اعلام نموده است: «بر مبناي محاسبات انجام شده مي‌توان ادعا كرد كه ارزش اقتصادي خدمات غيربازاري جنگل‌ها و مراتع در سال 1382 به تنهايي معادل 43 درصد كل ارزش توليد ناخالص داخلي و 4 برابر ارزش افزوده‌ي بخش كشاورزي در زير بخش‌هاي زراعت، باغباني، دامداري، جنگل‌داري و ماهيگيري در سال 1381 بوده است.» وي اين را هم اضافه كرده كه تاكنون بيش از 45 نوع كاركرد غيربازاري براي مراتع كشف و معرفي شده است كه از مهمترين آنها مي‌توان به: «مهار زيست‌شناختي (كنترل بيولوژيكي) و حفظ توازن زيست‌محيطي سرزمين، خاك‌زايي، تنظيم جريان‌هاي آب‌شناختي (هيدرولوژيكي)، مهار فرسايش آبي و بادي، بوم‌گردي، تنوع اندوخته‌هاي توارثي گياهي، گرده‌افشاني، تنظيم گازها و تنظيم شرايط اقليمي» اشاره كرد.
    با چنين ارزش‌هاي بي‌مانندي آيا بدسليقگي نيست كه ارزش مراتع را صرفاً از منظر توليد علوفه براي احشام درنظرگرفته و در نتيجه، مجوز پاك‌تراشي آن را به بهانه‌ي احداث جاده، احداث سد (مانند سيوند كه صدها هكتار از مراتع را با خود به زير آّ خواهد برد)، يا طرح‌هاي پرسش‌برانگيزي چون فلاحت در فراغت صادر كنيم؟ جالب آن كه به گفته‌ي دكتر مقدم، وزارت نيرو سالانه ميلياردها دلار در بخش سدسازي هزينه مي‌كند؛ سدهايي كه در بهترين حالت عمر مفيدي كمتر از 50 سال دارند. با اين وجود، هيچ كوشش و سرمايه‌گذاري چشمگير و شايسته‌اي براي حفظ اراضي بالادست كه همانا مراتع كشور باشند، انجام نداده و نمي‌دهد؛ همان مراتعي كه در صورت حفظ انبوهي و شادابي آنها، بي‌شك از سرعت هرزآب‌ها كاسته و با كاهش قدرت مخرب آنها در انتقال و جابجايي خاك، بر عمر مفيد سدها نيز خواهند افزود!
    شما بگوييد: اگر نام اين رويكرد را نابخردي نگذاريم، به گمان شما چه لقبي برازنده‌ي آن است؟!