درسي كه غرور «لامارك» به جهانيان داد!
ژان باپتيست لامارك (Jean Baptiste de Lamark) را بسياري از علاقهمندان به تاريخ محيطزيست ميشناسند يا دستكم با نام او آشنا هستند. اين دانشمند فرانسوي (1829- 1744)، يكي از مشهورترين بومشناسان (اكولوژيست) سدهي هيجده و نوزدهم اروپا بود كه به دليل ارايهي نظريهي جنجالياش در تكامل موجودات، در زمانهي خويش از شهرت، احترام و نفوذ فراواني برخوردار بود. از همين رو، وقتي لامارك با قاطعيت اعلام داشت كه نسل بشر نميتواند خطري براي بقاي موجودات دريايي ايجاد كند، همه نفس راحتي كشيدند و در نتيجه نهتنها بر وسعت و شتاب صيد آبزيان افزوده شد، بلكه طرفداران زيست پايدار اين موجودات دريايي نيز تا مدتها به حاشيه رانده شده و كنج عزلت اختيار كرده بودند. لامارك در سخنراني معروف خود گفته بود: «آبزيان دريا در مقابل انقراض نسل خود توسط انسان به طور طبيعی حفاظت میشوند. سرعت تکثير و زاد و ولدِ آنها بسيار زياد است، به سادگی در دام نمیافتند و به علاوه توانايي بالايي برای فرار از چنگ صيادان دارند. بدين جهت، احتمال آن که نوع بشر نسل آنها را به انقراض بکشاند، به هيچ عنوان مطرح نيست!» امّا در کمتر از يکصد سال، جهانيان دريافتند که پيشبيني خوشبينانهي او تا چه اندازه همچون فرضيهي تکاملیاش به خطا رفته است؛ حقيقتي كه در واپسين سالهاي قرن بيستم (1996) لويس اووين و تيم آنوين دركتاب 522 صفحهاي خويش با عنوان «مديريت محيطزيست» بر آن تأكيد كرده و مصداق بارزي از اشتباه علم ناميدند.
خبرهاي پي در پي و نگرانكنندهاي كه از انقراض شتابان بسياري از گونههاي ارزشمند دريايي در طول اين سالها شنيده و به اثبات رسيد، نشان داد كه دانش بشري تا چه اندازه در برابر حماقت، غرور و آزمندي او هنوز حقير و بيمقدار است. دريافتي كه متأسفانه كماكان هم ميتوان بسياري از شناسههاي غمانگيز آن را در محيط زيستنمان مشاهده كرد و در كلام مديران مياني و فوقاني دولتهاي حاكم بر جهان، از جمله دولتمردان و كارشناسان هموطن نيز ديد و افسوس خورد.
در 6سپتامبر 2006 صيادان فقير از تورهايشان در بخش زياوشان ازهانگ ژو- مركز استان ژيجيانگ در شرق چين- ماهيهاي مرده را بيرون كشيدند ... مرگ ماهيان بر اثر آلودگي كارخانجات بوده است. فقط در يك روز 50 هزار كيلوگرم ماهي، ميگو، خرچنگ و لاكپشت نابود شدهاند! لامارك كجايي؟!
خوانندهي عزيز «مهار بيابانزايي»!
میپذيريم که زمين اسرارآميز و به ظاهر لايتناهی ديروز، به مددِ کاربستِ فناوری فرانوين امروز، بسيار کوچک به نظر میرسد و به دهکدهای بيش نمیماند، امّا فراموش کردهايم که شرط بقای پايدار همين دهکدهي کوچک جهانی، وجود انسانهايي با انديشههای بزرگ و فراوطنی است.
كاش پيش از آنكه به نقطهي حضور «آخرين گل حيات» برسيم، واقعيت را دريافته و مجال نوسازي و احياء داشته باشيم. كاش قدر گلستان را بيشتر بدانيم و اين ناهمتاترين زيستگاه ايران را چنين خودخواهانه به بهانهي احداث جاده نابود نكنيم؛ كاش سخن آن 153 صاحبنظر دانشگاهي و پژوهشگر را ميشنيديم و پارك ملّي گلستان را قرباني ناهمگونترين و نخنماترين شكل از توسعهي ناپايدار نميكرديم؛ كاش ...
در همين ارتباط :
- خطر انقراض آبزيان در آبهاي نيلگون جنوب!
- موسسه تحقيقات شيلات ايران طرحهاي تحقيقاتي وسيعي براي تكثير و توليد گونههاي درحال انقراض آبزيان، مانند ماهي سفيد، كپور و صدف مروايدساز اجرا كرده است.
- تنها ۱۰ گرم نفت ميتواند سبب نابودي آبزيان در يك متر مكعب آب شود.
- در صورت ادامهي روند نابودي آبزيان اقيانوسها، از سال 2048 ميلادي، غذاهاي دريايي از فهرست رستورانها و منازل حذف ميشود!
پيوست:
- آرزوهاي دفنشده در هزاردرههاي چابهار!
- گزارش مصور هومن روانبخش از تجمع در حمايت از البرز و پارك ملّي لار!
- مرگ بيش از 25 هزار قطعه ماهي در اثر شكسته شدن خطوط لوله انتقال نفت و گازوئيل در روستاي "لبان" واقع در10 كيلومتري شهر دورود!