پارك طبيعي «ناودار» قرباني ديگري از توسعهي ناپايدار در گيلانغرب!

از شهرستان گيلانغرب – كه چندي پيش نيز به بهانهي آلودگي درختان! خبر قطع شش هزار اصله از اين زيستمندان بيگناه را انتشار دادم - خبر ميرسد كه يكي ديگر از رويشگاههاي جنگلي و بيشهزار ارزشمند منطقه به نام «ناودار» به بهانهي احداث و راهاندازي كارخانهي فرآوري قير طبيعي (بيتومين) در معرض تخريب و نابودي قرار گرفته و متأسفانه مسئولين منابع طبيعي و محيط زيست منطقه نيز پژواك شايستهاي در برابر آن از خود نشان ندادهاند. غمانگيزتر آنكه كارخانهاي كه به بهانهي اشتغال براي مردم بومي منطقه مجوز راهاندازي گرفته و قرار است با آسيابكردن ذغال سنگ (قير طبيعي) موجود در كوههاي همجوار، آلودگي محيط و دود را به مردم دوين هديه داده و بيماريهاي ريوي را ارزانيشان دارد، بيشتر اشتعال به بار خواهد آورد تا اشتغال! و ثمراتش به صورت يك مركز تجاري در كرمانشاه خود را نشان خواهد داد! حتا گويا استمداد مردم و جوانان آگاه و دلسوز محل از آقاي جاسمي اجاق، نماينده شهرستان گيلانغرب هم به جايي نرسيده است.
شايد تنها نكتهي اميدبخش اين ماجرا، حساسيت سزاوارانهي گروهي از جوانان منطقه نسبت به عواقب تخريب محيط زيست باشد كه براي نگارنده بسيار اميدواركننده و شوقبرانگيز است. اينك با آرزوي استمرار چنين حركتهاي فرهنگي در دفاع از طبيعت، از شما خوانندهي گرامي «مهار بيابانزايي» ميخواهم تا با مراجعه به تارنماي اين عزيزان و امضاي اعتراضنامهي اينترنتي مربوطه – كه متأسفانه مديريت بلاگفا كماكان با يك لجبازي كودكانه امكان لينك مسقيم به آن را از كاربران خويش سلب كرده است - از ايشان حمايت كنيد.
به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.