ناسازهاي حيرتآور در محيط پژوهشي و علمي كشور!
« مفهوم علم و محكهاي آن در طول تاريخ چند هزار ساله بسيار تحول يافته است. ولي مفهوم نوين علم و محكهاي اعتبار علمي مستقل از يك فرهنگ يا يك كشور خاص است، جهاني است و اين اجماع دانشپژوهان و دانشمندان سراسر جهان است كه آن را تعيين ميكند، نه رسانهها و سياستمداران.»
بخشي از بيانيهي بهمنماه سال جاري انجمن فيزيك ايران
در سال آينده، از بين 48 دانشگاه شاخص كشور، بودجهي جاري 33 دانشگاه كاهش خواهد يافت. حتا بسياري از آن 15 دانشگاهي كه هم كه رقم عددي بودجهي آنها ظاهراً در سال 1386 قرار است افزايش يابد، مانند دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه بوعلي سينا، دانشگاه قم، دانشگاه كردستان و دانشگاه اروميه كماكان بين يك تا 9 ميليارد تومان كسري بودجه خواهند داشت. به ديگر سخن و در مجموع، آن گونه كه از لايحهي پيشنهادي بودجه در سال 1386 برميآيد، به رغم اعلام تورم 5/11 درصدي، بودجهي جاري دانشگاهها در سال آينده نهتنها همپاي تورم افزايش نيافته است، بلكه – دستكم – 5/1 درصد نيز كمتر از سال جاري خواهد بود (صفحه ۲۲ از شماره ۱۳۲۹ روزنامه اعتماد مورخ ۲۳ بهمن ۸۵).
اين خبر را بگذاريد كنار كسري 3300 ميليارد توماني وزارت آموزش و پرورش در سال 1386 تا دريابيد كه چه سال شادابي را در حوزهي آموزش و پژوهش در پيش داريم! اين در حالي است كه نميخواهم با اشاره به گفتههاي اخير رييس كميتهي آموزش عالي كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي، بيش از اين خاطر خوانندگان اين سطور را مكدر كرده و فاش سازم: «بودجهي تحقيقاتي سال 1386 كل كشور، با 136 ميليارد تومان كاهش از يكهزار و 250 ميليارد تومان در سال 85 به يكهزار و 114 ميليارد تومان كاهش خواهد يافت.» يعني سهم پژوهش از توليد ناخالص ملّي از 64/0 درصد در سال 85 به 49/0 درصد در سال آينده سقوط خواهد كرد!
اين خبرهاي نگرانكننده را ميتوان با خواندن بيانيهي انجمن فيزيك ايران در اعتراض به پخش اخبار علمي دروغ و غيرموثق تكميل كرد تا به اين جمعبندي برسيم كه به رغم مهيا بودن ابزار خلاقيت و نوآوري در كشور، يعني سرمايهي انساني، متأسفانه آن گونه كه بايسته است، اعتبار پژوهشي و آموزشي لازم در اختيار نهادهاي توليدكنندهي علم يا پرورشدهندهي عالم، قرار نميگيرد.
چنين است كه آدمي از شنيدن خبرهاي پي در پي فتح خاكريزهاي علمي در كشور (كشف داروي ايدز، آبشار هستهاي، حل مشكل فلج نخاعي و ...) دچار حيرت شده و از تحليل اين پارادوكس يا ناسازه بازميماند. نكند هر چه پول كمتري به حوزهي علم و پژوهش تزريق شود، خلاقيت و نوآوري مجال بيشتري براي ظهور مييابد!
و آيا ادامهي اين شيوههاي بمبباران رسانهاي براي اعلام پي در پي فتح خاكريزهاي علمي، بياعتمادي بيشتر مردم به درستي دستاوردهاي علمي داخلي را به دنبال نخواهد داشت و در نتيجه به قول اعضاي انجمن فيزيك ايران، يأس تاريخي مرتبط با عقبماندگي علمي را در مردم ما تشديد نخواهد كرد؟!
پيوست :
- تازهترين گزارش بانك جهاني كه در سال 2007 منتشر شده است، هشدار ميدهد كه ايران بيش از 8/2 برابر جهان از آلودگي خسارت ميبيند. راستي! چرا بايد خسارت آلودگي در ايران، 26 برابر سوئد و فرانسه باشد؟ در حالي كه درجهي صنعتي شدن ما و ميزان اتومبيل موجود در ايران به مراتب از يك بيست و ششم آن كشورها هم كمتر است! كجاي كار ميلنگد؟!
- سطح آب درياچهي اروميه، 5 متر ديگر كاهش يافت! چيزي به تكرار فاجعهي آرال نمانده است. تنها فايدهي اين رخداد غمبار شايد براي امام جمعهي اروميه باشد كه سرانجام ميتواند عيناً پاسخ پرسشش را بگيرد!!
- جملهاي زنهاردهنده از وزير محيط زيست آفريقاي جنوبي، مارتينوس وان شالكويك، براي آنها كه هنوز فاجعهي گرم شدن زمين و پيامدهاي غيرقابل اجتناب آن را جدي نميگيرند: «همهي آنان كه هنوز هم اين تهديد و دلايل آن را رد ميكنند، در حق نسلهاي آتي ظلم بزرگي روا ميدارند.»
- گلستان ويرانه ميشود و كسي دم برنميآورد! چرا؟!