برای دیدن تصویر در ابعاد بزرگتر اینجا را کلیک کنید.

      لابد شما هم شنيده‌ايد كه استاندار فارس، سيّد محمّدرضا رضازاده، اخيراً طي نامه‌اي مفصل و با ذكر هشت دليل، از رئيس‌جمهوري اسلامي ايران درخواست كرده تا به عنوان رئيس شوراي عالي انقلاب فرهنگي، موافقت خويش را با عنوان: «پايتخت فرهنگي ايران» براي شيراز اعلام دارد.
      پيش از آنكه دلايل خويش را براي عدم تأييد چنين درخواستي انتشار دهم، شايد بد نباشد به بخشي از مهمترين فرازهاي نامه‌ي استاندار توجه كنيم. ايشان پس از ذكر شش دليل بسيار مهم! سرانجام از دليل هفتم كه همانا نزديكي شيراز به كهن‌زادبوم‌هاي تاريخي عصر هخامنشي و ساساني (تخت جمشيد، پاسارگاد، بيشابور و ...) ياد مي‌كند و البته دليلي هشتمي كه اهميتش از تخت جمشيد و پاسارگاد كمتر تشخيص داده شده، اين است كه «شعار الله‌اکبر در انتهاي سخنراني‌ها از اين شهر به ديگر نقاط کشور صادر شده است.» همچنين آنجا كه استاندار محترم از حضور مفاخر ادبي و انديشمندان اين خاك سخن مي‌گويد، نام حافظ و سعدي پس از محمد بن عثمان بيضاوي، ابن باکويه، عبدالله خفيف، شيخ روزبهان بقلي و ارشدالدين نيريزي آورده مي‌شود!
     و اما دو دليل رد اين درخواست:
     نخست آنكه شيرازي‌ها مي‌بايست از تجربه‌ي اصفهاني‌ها – كه به هر حال بايد قبول كنند بيشتر از آنها با نبض بازار آشنا هستند – عبرت گرفته و اين لقب فرهنگي را براي خود نخرند! چرا كه اصفهان نيز در سالي كه به پايتخت فرهنگي جهان اسلام نايل آمده بود، نه‌تنها توفيقي در افزايش جذب گردشگر نيافت، بلكه شمار گردشگران خويش را نيز به طرز محسوسي نسبت به سال‌هاي پيش‌تر از دست داد! آن هم در شرايطي كه مطابق قانون برنامه‌ي پنج‌ساله‌ي چهارم قرار بود ايران با جهشي معني‌دار در جذب گردشگر مواجه شود! بنابراين، بهتر است شيرازي‌ها نيز همين تعداد گردشگر خويش را چسبيده و به فكر افزايش آن با تمهيداتي چون «پايتخت فرهنگي ايران» نباشند!
    دو ديگر آنكه استاني كه مسئولين تراز اولش آشكارا در برابر تخريب مهمترين و مشهورترين آثار تاريخي‌اش به بهانه‌ي احداث سد سيوند و يا تجاوزي كم‌نظير به مواهب طبيعي آن به بهانه‌ي اشكال ديگري از توسعه، سكوت كرده يا حتا جانبداري مي‌كنند، به هيچ وجه شايسته‌ي چنين مسئوليت و القابي نبوده و نيستند.
     فرازناي كلام آنكه اي كاش كسي پيدا مي‌شد و به اين آقايان مسئول مي‌گفت: بيشتر از آنكه شيراز و اصفهان بتوانند به ضرب چنين القابي به جايگاه واقعي خويش دست يابند، نيازمند مديراني عميقاً فرهنگي و ادب‌دوست هستند كه حاضر نباشند اينگونه نابخردانه حضور يك برج را بر ميدان نقش جهان ارجحيت داده يا به سادگي در برابر احداث سد سيوند كه تمدّني بي‌مثال را با قدمتي بيش از 7 هزار سال به زير آب خواهد برد، ساكت بمانند و كاش اين مديران مي‌دانستند كه نه‌تنها شيراز كه نام ايران و ايراني با مفاخري چون حافظ و سعدي و ميراث‌هايي گران‌سنگ چون پاسارگاد و تخت‌جمشيد گره خورده است.

به آبگيري سد سيوند اعتراض كنيد!