كانال صدام ؛ عبرتي براي تالابستيزان سازهمحور در ايران! – بخش پاياني
در چهارمين و واپسين بخش از مجموعه نوشتارهايي كه به بهانهي روز جهاني تالابها ارايه شد، ميكوشم تا توجه مخاطبين عزيز اين تارنما را به عقوبتهايي ملموستر از ناديدهگرفتن ارزشهاي تالابي جلب كنم؛ عقوبتهايي چون احداث كانال صدام، كه ثمرات مرگبار آن را نه فقط نسل كنوني مردم عراق و نه فقط زيستمندان امروز بينالنهرين كه نسل آينده نيز متحمل خواهد شد.
يادمان باشد هماكنون از بين 33 تالابي كه در غالب 22 عنوان در سياههي بينالمللي رامسر قرار دارد، پنج تالاب اروميه، انزلي، شادگان، هامون و گاوخوني در شمار مهمترين آنها قرار دارند و شوربختانه همهي آن پنج تالاب هماكنون در بدترين شرايط ممكن به سر ميبرند.
يادمان باشد تالاب زيباي انزلي، اين بهشت آبي بيست هزار هكتاري، كه به دليل ويژگيهاي زيستمحيطي بينظيرش، يكي از ۱۰ تالاب مهم جهان محسوب ميشود، تا حدود سه دههي پيش، پذيراي بيش از ۵۰ گونهي ماهي بود و صيادان سالانه شش هزار تن ماهي از آن برداشت ميكردند، اما اكنون ميزان صيد به حدود ۳۰۰ تن در سال كاهش يافته و عمق تالابي كه زماني بيش از ۱۰ متر بود، اينك حتا در گودترين قسمت به يك و نيم متر هم نميرسد. اگر نام اين عملكرد را جنايت نميتوان نهاد، پس چه بايد ناميد؟! اگر تهديد آشكار حيات يك ملت، نامش خيانت نيست، پس خيانت چيست؟!
چگونه است كه فرمان قتل تالابهايي را صادر ميكنيم كه هر هكتار از آنها تا 21 هزار دلار ميارزد و در عوض ميخواهيم، به جاي آنها اراضي زراعي را آباد سازيم كه در بهترين حالت، بسيار كمتر از هزار دلار در هكتار ميارزند! اگر اين نامش خيانت، جنايت، نابخردي و بيمسئوليتي نيست، پس چه هست؟!
حتا دانيل چيراس از اين هم فراتر رفته و در كتاب مرجع 821 صفحهاي خويش با عنوان "علوم محيط زيست" مينويسد: «ارزش هر ايکر (حدود 4/0 هکتار) تالاب، تنها از منظر تنظيم و زيست پالايي جريان آب، معادلِ يک کارخانهي تصفيهي فاضلاب به ارزش 85 هزار دلار است.»
هيچ ميدانيد از منظر نخبگان انديشهورز جهان، مثل پروفسور هابس، استاد علوم فضايى دانشگاه سياتل يا آيتالله دكتر محقق داماد و يا پروفسور حسين قديري بزرگترين جنايت صدام حسين چه بوده است؟! آن هم صدامي كه خالق فجايعي چون كشتار شيميايي حلبچه، جنگ تحميلي خونين هشتساله بر عليه ايران، اشغال كويت و قتل عام بسياري از شهروندان عراقي بوده است!
بزرگترين جنايت صدام، فرمان آتش زدن بيش از 600 حلقه چاه نفت در كويت و ريختن افزون بر 6 ميليون بشكه نفت به درون خليج فارس و پخش گازهاي شيميايي فوقالعاده خطرناك و ديرپا بود كه از آن با عنوان جهنم دانته ياد شده و صراحتاً اذعان ميدارند كه حتا اگر جنگ در كوتاهترين زمان ممكن هم پايان مييافت، آثار مخرب زيستمحيطي آن بر منطقه و تمامي زيستمندان خشكي و دريايي آن تا مدتهايي مديد پابرجا خواهد بود و كماكان از نسلي كه هنوز به دنيا نيامده قرباني خواهد گرفت!! شمار رو به تزايد انواع سرطان در استان خوزستان و تداوم مرگ و مير ناشي از آن در بين افسران و سربازان آمريكايي شركت كننده در جنگي كه 17 سال پيش در آن حضور داشتند، شواهدي بر اين مدعاست. آري بزرگترين جنايت صدام، جنايتي زيستمحيطي بر عليه نه فقط مردم خودش كه تمامي مردم جهان بود، بزرگترين خيانت و حماقت او، فرمان احداث كانالي بود به نام «كانال صدام»، يك پروژهي عظيم انتقال آب كه بهانهاش رونق كشاورزي در بينالنهرين و نظارت بهتر بر عملكرد شيعيان جنوب عراق بود، امّا عملاً به مرگبارترين و گستردهترين فاجعهي زيستمحيطي قرن بدل شد و سببساز نابودي بيش از ۹۰ درصد از پهناورترين و مهمترين مجموعهي تالابي خاورميانه (شامل هور مركزى، هورالحمار و هورالهويزه يا هورالعظيم) را فراهم آورد؛ عرصهاي كه بخش عمدهي آن هماكنون به بيابان و نمكزار تبديل شده و به جاي رساندن گندم و خرما بر سر سفرهي شيعيان محروم عراق، ذرات نمك و ماسه را بر روي نان كپكزدهشان مينشاند.
و به گفتهي پروفسور حسين قديري، اگر آب كرخه نبود، همان 10 درصد هم هماكنون ديگر وجود خارجي نداشت و هورالعظيم به تاريخ پيوسته بود و براي همين است كه قديري اعتقاد دارد: «دنيا بايد براي هميشه سپاسگزار ايران باشد.» ليكن ما حتا از همين امتياز و فرصت هم براي جذب اعتبارات جهاني احياء هورالعظيم استفاده نكرده كه هيچ، با تسريع در ساخت سد كرخه و افزايش محدوديت بر حقابهي هورالعظيم، عملاً همان كاري را كرديم كه نبايد ميكرديم و درنتيجه از اين ناحيه نيز در موضع انفعال در جهان قرار گرفتيم!
گفتني آنكه تالاب هورالعظيم در منتهااليه رودخانه كرخه و در مرز ايران و عراق قرار دارد. اين تالاب از رودخانههاى دجله، فرات و كرخه تغذيه مىشود. اما در طول ۴۰ سال گذشته، تركيه و عراق بيش از ۳۰ سد بزرگ روى دو رودخانه دجله و فرات احداث كردهاند، به نحوي كه وسعت تالاب هماكنون به يك دهم استعداد طبيعياش نزول كرده است. فاجعهانگيزتر آنكه، بر بنياد پژوهشهاي دكتر بهروز بهروزى راد مدرس دانشگاه تربيت مدرس، از ۲۹ گونه پرنده شناسايى شده كه گفته مىشود طى دو دهه قبل در اين تالاب جوجهآورى داشتند، در حال حاضر تنها ۴ گونه جوجهآورى دارند.
كلام آخر را ميخواهم با ياد و نامي از پروفسور هانس لوفلر (Hans Löffler) به پايان برم، همان پژوهشگر سالخوردهي اتريشي كه چندي پيش ابراز آمادگي كرده بود تا دانستههاي علمي خويش را براي نجات – به گفتهي او – بينظيرترين درياچه جهان، بختگان، در اختيار دولت ايران قرار دهد و من در يادداشتي ابراز اميدواري كردم تا اين چشمآبي دوستداشتني، نظري هم به درياچهي بحرانزدهي اروميه اندازد، بلكه مسئولين ما، براي نجات اين درياچه نيز اقدامي بكنند. متأسفانه از طريق دوست عزيزم، مجتبي پاكپرور، پژوهشگر ارزنده و عاشق شيرازي، دريافتم كه ايشان چندي پيش از دنيا رفتهاند و تلاش همكارانم در مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان فارس براي بهرهمندي از تجربيات و نظرات ايشان، ناكام مانده است (فقط خوشحالم كه مجال نكرد تا در بارهي درياچهي اروميه هم مطالعهاي كرده و هشداري دهد! چرا كه در آن صورت و با شنيدن سخنان امام جمعهي آن ولايت، بيش از پيش بايد به عنوان يك ايراني احساس شرمساري ميكرديم؛ همان ايرانياني كه عشقشان به طبيعت از ديرباز مشهور بوده و افتخار اعلام نخستين منطقهي حفاظتشده در جهان در بيش از دو هزار سال پيش به آنان ميرسد).
ياد لوفلر، ياد يحيي شاكوهمحلي، نگهبان عاشق ميانكاله، ياد ناصر پيروي (سرجنگلبان شجاع ماسالي كه دشمنان طبيعت ناجوانمردانه و بيشرمانه سرش را از تن جدا كردند و هنوز به دار مجازات هم آويخته نشدهاند) و ياد همهي عزيزاني كه دلشان براي شادابي و طراوت طبيعت وطن ميتپد و اينك در ميان ما نيستند، گرامي باد.
و درود من نثار آن گروه از پژوهشگران، محيطبانان، كارشناسان، مديران، خبرنگاران و معلمان زحمتكش و عاشقي باد كه هنوز دل در گرو عشق طبيعت دارند و از هيچ ايثاري براي پاسداشت آن فروگذار نميكنند؛ پژوهشگران فرهيختهاي چون سيد آهنگ كوثر كه با ايثاري مثالزدني و دلبريدن از تمامي جلوههاي جذاب رفاه شهري، سالها در بيشهزرد اقامت كرد تا به اهالي گرهبيگون فسا نشان دهد، ميتوان با كمترين امكانات ممكن هم، معيشتي پايدار از سرزمين را به ارمغان آورد؛ پيامي كه دنيا به احترامش كلاه از سر برداشت، امّا سدسازان دولتسالار آن را به استهزاء گرفته و ميگيرند!
مؤخره :
جملهاي از قول برنارد شاو، طنزپرداز مشهور ايرلندي نقل است كه ميگويد: آدمزمينيها، موجودات غريبي هستند، آنها براي هر چيزي كه عملاً ارزشي قايل نيستند، روزي را نامگذاري كرده يا مجسمهاش را برپا ميدارند، درست مانند آمريكاييها كه مجسمهي غولپيكر آزادي را برپا داشتهاند، امّا در عمل آن را زير پا له كرده و ميكنند!
خواستم بگويم: او راست ميگويد! نگاه كنيد به اسامي اغلب روزهايي كه بزرگش ميداريم: روز معلم، روز زن، روز كودك، روز آزادي و دموكراسي، روز عشق، روز صلح، روز بازنشستگان، روز مطبوعات، روز هواي پاك، روز مقابله با بيابانزايي و خشكسالي ... و روز تالاب.
به قول استاد عزیزم رضا منصوري، آيا كسي شنيده است كه تاكنون ملتي براي بزرگداشت بازرگانان خود، روزي را به نام تاجر بنامند؟! نه! چون تاجران در همهي دنيا واجد قدرت و احترام هستند و اين معلمان و زنان و مطبوعات و هواي پاك و كودكان و تالابها هستند كه بايد بزرگ داشته شوند، چرا كه به راحتي نديده گرفته شده و حقشان را ميخورند.
آري ما گونهي عجيبي هستيم! روز جهاني صلح را گرامي ميداريم، امّا در دميدن شيپور صلح همواره نفس كم ميآوريم، در حالي كه عملاً هيچ فرصتي را براي كوبيدن بر طبل جنگ از دست نميدهيم؛ از حقوق زنان صحبت ميكنيم، ولي در عمل تلاش ميكنيم تا آنها را در معادلهي قدرت و تصميمگيري در كمينهي ممكن متوقف سازيم؛ از درخت و سبزينه سخن گفته و بر اهميت پاسداري از طبيعت پايميفشاريم، حتا شعار برپايي كابينهي سبز ميدهيم، امّا آنچه كه در برنامهريزي و مديريت شهري و كشورداري واقعاً برايمان اهميت ندارد، همين طبيعت و مواهب بيجايگزين آن است و به راحتي فرمان قلع و قمع هزاران درخت كاج را صادر ميكنيم، با اين ادعا كه اولاً اين درختان تأثيري در كاهش آلودگي هوا ندارند و ثانياً اگر قطع درختان كار بدي است! چرا پيش از اين به چنين اقدامي اعتراض نميشده است؟! ... واي بر ما ...
پيوست :
- سازمان ملل براي شرکت در جنبش کاشت درخت فراخوان داد ؛
- چهار درجه نزديكتر به جهنم!
- تالابها در محاصره كوير – فرهاد جم
- صدور قرار مجرميت و كيفرخواست نسبت به بزرگترين پرونده زمينخواري در منطقه دماوند موسوم به «كمرد»!
- آيا پرونده سد سيوند روی ميز احمدی نژاد است؟
- برف نارنجي رنگ بخشهاي بزرگي از سيبري روسيه را پوشاند!
- دبيركل خانه كشاورز: توليد همه محصولات قرباني خودكفايي گندم شده است.
- مصاحبه محمد درويش با كنشگران: كاش باران ببارد!
- معصومه ابتکار در کنفرانس «حکمرانی جهانی زیست محیطی» فرانسه؛ مردم به برنامههای زیستمحیطی اعتماد ندارند!
- کنوانسیون رامسر و 7 تالاب ایرانی در معرض خطر!
- كشف شيوهنامهي دقيق «خوشبختي» توسط دانشمندان!
- دلیل عقب ماندگی ایران چیست؟!
نمايش سيوند ؛ نمايش ناداني و خودخواهي ما!
وزارت نيرو ، مهار آب را از هخامنشيان بياموزد!
لطفاْ پاسارگاد ، شهر و آرامگاه کوروش بزرگ را نجات دهيد!