بازخورد ديگر، كمك به ايجاد تحوّلي است كه در نگرش تصميم‌سازان و تصميم‌گيرانِ اجرايي مملكت در حوزة منابع‌طبيعي بوجود آمده است؛ چه، امروز ديگر كسي از وجود 35 ميليون هكتار ناهمواريهاي ماسه‌اي و چالابهاي كويري به عنوان مهمترين عامل و نشانة بيابان‌زايي در كشور ياد نمي‌كند و آن را تهديدي بالقوه كه مي‌بايست به هر ترتيب ريشه‌كن شود، نمي‌داند. در ايرانِ دهة هشتاد، قلمرو فعاليتهاي مهارِ بيابان‌زايي به 50 ميليون هكتار اراضي بياباني يا حتي 148 ميليون هكتار (7/89 درصد از مساحت كشور) از سرزمينهاي خشك نيز محدود نمي‌شود. چرا كه اینک مشخص شده است محدودة عمل فرایند بيابان‌زايي، در هر زيست‌بومي كه استعدادِ سكونتگاهي دارد، با هر فاصله‌اي از دريا، هر ارتفاعي از سطح آبهاي آزاد، هر عرض جغرافيايي و هر ميزان بارش سالانه، مجال بروز دارد.