و اين بار نوبت «بيستون» بود!
پس از حرمتشكنيهاي فراوان صورت گرفته و تجاوزات عديده به حريم آرامگاه حكيم فرزانهي توس، فردوسي عزيز و ماجراي غمانگيز و خجالتآور كاشت دكلهاي برق – كه به رغم مخالفتهاي آشكار كماكان ادامه دارد و متأسفانه آخرين فرصتها را نيز براي ثبت جهاني اين اثر تاريخي گرانسنگ از دست داديم و مي دهيم (فقط تا ۱۲ بهمن فرصت داريم) – و پس از تجاوز به نقش رستم و تختجمشيد به وسيلهي راهآهن، تجاوز به پاسارگاد و تپههاي بوكان به بهانهي سدسازي، تجاوز به چغازنبيل به بهانهي اكتشاف چاههاي نفتي، تجاوز به گنبد قابوس و ميدان نقش جهان به بهانهي ساخت مجتمع تجاري و تجاوز به ... اين بار نوبت بيستون است! مجموعهاي تاريخي و ارزشمند كه پس از تختجمشيد، تخت سليمان، چغازنبيل، نقش جهان، پاسارگاد، بم و منظر فرهنگي آن، هشتمين اثري بود كه در سيامين اجلاس كميتهي ميراث جهاني در ليتواني به ثبت رسيد و اينك اداره مخابرات كرمانشاه در پي اجراي عمليات كابلكشي بخشي از از آثار تاريخي دوران ساساني و ايلخاني را در عرصه بيستون و پل خسرو نابود كرد! به همين سادگي!
اين در حالي است كه اسدالله بيراوند، رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان كرمانشاه در گفتگو با همشهري (شماره پنجم بهمنماه 85)، صراحتاً اعلام داشته كه «اداره مخابرات بدون اجازه سازمان ميراث فرهنگي اقدام به كابلكشي در حريم فرهنگي بيستون و حريم درجه يك پل خسرو كرده است.»
هموطنان عزيز من!
ظاهراً كاري از دست كسي ساخته نيست! عزمي جدي براي تخريب تدريجي و گام به گام كهنزادبومهاي تاريخي و فرهنگي كشور به چشم ميآيد و رهبران كشور نيز چنان درگير اخذ حق مسلم خويش هستند كه ديگر حقهاي مسلم – از جمله حق پاسداري و بهرهمندي از ميراث ملّي – را از ياد بردهاند! پس لطفاً تا هنوز چيزي باقيمانده است، دست فرزندان و عزيزترين كسان خود را گرفته و به سوي اين ميراثهاي ملّي حركت كنيد!
نه! منظورم اين نيست كه زنجير انساني تشكيل دهيد و يا دست به راهپيمايي و اعتراض زنيد كه فايدهاي ندارد! منظورم فقط اين است كه در كنار اين زادبومهاي ديرينه دستكم عكسي به يادگار بگيريد و به عنوان سندي غير قابل انكار در آلبومهاي خانوادگي خويش محفوظ داريد تا فرزندان و نوادگان شما هم حداقل با تصوير اين بناهاي از دست رفته آشنا شوند!
متأسفم! ولي ديگر فكرم كار نميكند!!

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.