يكي به من بگويد: در نوشهر چه ميگذرد؟!
در صفحه 12 شماره 4192 (پنجم بهمنماه 85) روزنامه همشهري، يكي از اهالي مجتمع فرهنگيان نوشهر به نام «نفيسه سعادتي»، دردمندانه فرياد برآورده است كه به كدامين گناه فرمان قتل عام 150 اصله درخت كاج و سرو زيبا را هيأت مديرهي شهرك فرهنگيان صادر كرده است؟ درختان تناوري كه بيش از 35 سال عمر داشته و يكي از مؤلفههاي زيباشناسي محل سكونتشان به حساب ميآمدند. او حتا اين را هم گفته كه اهالي شهرك فرياد اعتراض خويش را طي نامههايي به ادارهي جنگلباني و منابع طبيعي نوشهر هم رساندهاند تا بلكه آن به اصطلاح متوليان سبزينه، كاري انجام دهند! غافل از اينكه متأسفانه همان طور كه پيشتر هم اشاره كردم، نه تنها فرماندار و مسئولين اغلب ادارات دولتي و بندرگاه نوشهر در صف طبيعتستيزان جاي گرفته و آشكارا از محدوديتهايي كه مناطق حفاظتشده و منابع طبيعي اطراف شهرستان نوشهر براي توسعه! ايجاد كردهاند، گله و شكايت ميكنند، بلكه شوربختانه مديركل منابع طبيعي غرب استان مازندران نيز همنوا با ديگر دولتسالاران شهر، از اين محدوديتها فغان كرده و خواستار بازنگري و عقبنشيني مرز مناطق حفاظت شده و حريم رودخانههاي موجود در آن شده است! حتا در آن ولايت كار به جايي رسيده كه كمر به قتل يكي از ارزشمندترين و ديرينهترين پرديسهاي بومشناختي كشور (باغ اكولوژي نوشهر) نيز بستهاند و خواهان عبور جادهي كمربندي بندرگاه از ميان اين باغ بينظير هستند!
راستي! نوشهريان را چه شده است؟ مازنيها روزگاري در صف نخست عاشقان طبيعت جاي داشتند و به درخورترين شيوهي ممكن با زيستگاه ارزشمند هيركاني خويش تعامل نشان ميدادند؛ چرا امروز تيشه به ريشه ميزنند و كاشتهي پيشينيان را قطع ميكنند؟! ماجراي غمانگيز جادهي ماشلك را در همين ماه گذشته نيز كه فراموش نكردهايد؟
يادمان باشد چند سال پيش در همين استان مازندران، مردم بابل، چگونه از خود حساسيت نشان داده و براي جلوگيري از قطع فقط يك درخت صدساله اكاليپتوس، كاري كردند كه شهرداري بابل ناچار شد مسير خيابانكشي را تغيير دهد، چرا بابلنشينان را الگو قرار ندهيم؟ و چرا اينگونه خودخواهانه حق حيات سالم را ازفرزندان خويش سلب ميكنيم؟