تصاويري كه بيابان دوستان جهان را خوشحال كرد!

   پيش‌تر از وجود 2 اصل مشهور و انكارناپذير با خوانندگان گرامي اين سطور صحبت كرده‌ام؛ اصولي كه در شمار مهترين آموزه‌هاي دانش محيط زيست محسوب شده و به موازات افزايش دانايي بشر، هر روز شاهدي ديگر در تأييد آن ارايه مي‌شود. يكي از آن دو اصل، همان پندي است كه آلدولئوپلد بر آن تأكيد كرده كه مضمونش بر اين حقيقت تأكيد مي‌ورزد كه نمي‌توان و نبايد هر آنچه را كه در طبيعت، فاقد كاركرد تشخيص مي‌دهيم، بي‌ارزش شناخته و در حراستش كوتاهي كنيم. به سخني ديگر، در دانش نوين محيط زيست، واژه‌هايي چون «علف هرز» يا «جاندار زيانكار» همان قدر بي‌معني است كه از انسان شاخدار يا فيل پرنده سخن گوييم! و یا بخواهیم شهروند درجه یک و دو تعیین کرده و تبعیض نژادی روا داریم. 
    راست آن است كه كاربرد روزافزون اين دو اصطلاح شرم‌آور، هم نشان از ناداني بشر دارد و هم خودخواهي بي‌مثال او. به راستي چه كسي گفته ما مجازيم فرمان ذبح تنوع زيستي يگانه زيستگاه حيات (كره زمين) را صادر كنيم، آن هم به بهانه‌ي آنكه مي‌خواهيم در زمين‌مان فقط همان چيزي كه مي‌گوييم، برويد يا جانوري كه مي‌خواهيم، بچرد؟! البته داستان علف هرز و جاندار زيان‌كار، حكايتي نيست كه در چند جمله بتوان حق مطلب را در مورد آن ادا كرد و اميدوارم در مجالي بايسته‌تر به ژرفاي اين نابخردي، خودخواهي، حماقت و آزمندي غيرقابل قبول نوع بشر بيشتر بپردازم.

جنگلهاي سرسبز و ارزشمند آمازون موجوديت خود را مديون اراضي بياباني و لم يزرع صحراي آفريقا هستند!صحراي آفريقا


    اينك اما هدفم از طرح اين موضوع، اشاره به يافته‌ي شوق‌برانگيزي است كه پژوهشگران مؤسسه علمي ويزمن (Weizmann Institute of Science) ارايه كرده‌اند؛ پژوهشي با عنوان:

The Bodélé depression: a single spot in the Sahara that provides most of the mineral dust to the Amazon forest

كه نتايج آن براي نخستين بار در پژوهش‌نامه‌ي محيطي "Environmental Research Letters" يا "ERL" منتشر شده - و از فرط اهميت خبر آن در مجله‌ي پرشمارگان تايم نيز انعكاس يافت - و نشان مي‌دهد: سرسبز‌ترين، ارزشمندترين و پهناورترين رويشگاه جنگلي جهان در آمازون ، بايد بيش از هر چيز موجوديت خود را مديون صحراي سوزان و لم‌يزرع ساحل در شمال آفريقا بداند! صحرايي كه اگر نبود، بي‌گمان خاك آمازون حتا نيمي از توان رويشي و قدرت حاصلخيزي بي‌نظيرش را هم نداشت. چرا كه دانشمندان اسرائيلي ثابت كرده‌اند: منشاء اين كاني‌هاي حاصلخيز از هزاران كيلومتر آن سوتر در ساحل شرقي اقيانوس اطلس و از خاك‌هاي فرسوده‌ي دره‌اي سوزان به نام بودله (واقع در شمال كشور چاد) تأمين شده است! ذراتي كه تحت اثر كارمايه‌ي حاصل از بادهاي شديد نيواري، اين فاصله‌ي طولاني را طي كرده و اينك يگانه‌ترين زيست‌بوم جهان را در شمال آمريكاي جنوبي آفريده‌اند، زيست‌بومي كه به جرأت مي‌توان ادعا كرد، موجوديت آن، يكي از دلايل استمرار حيات و در شمار اصلي‌ترين منابع توليد اكسيژن و ترسيب كربن محسوب مي‌شود.

پروفسور لورنزاصل پروانه!

     در اينجا مي‌خواهم اصل دوّمي را يادآور شوم، اصلي كه از آن با عنوان تأثير پروانه "Butterfly Effect" ياد مي‌شود و مي‌گويد: «جهاني كه در آن زيست مي‌كنيم، چنان كوچك و به هم وابسته است كه اگر يك پروانه، بال‌هاي خود را در جنگل‌هاي آمازون به هم زند، ممكن است طوفان مهيبي در آن سوي كره‌ي زمين رخ دهد.». اصلي كه براي نخستين بار در دسامبر 1972 توسط يك هواشناس آمريكايي به نام پروفسور ادوارد لورنز (Edward Lorenz)، استاد مؤسسه‌ي معتبر فناوري ماساچوست(MIT) مطرح شد و البته مانند هر حركت و فكر جديد و جسورانه‌ي ديگري در آغاز با تمسخر جامعه‌ي جهاني و حتا اغلب متخصصان مربوطه مواجه شد. ليكن، دنيا به مرور درك كرد كه نگاه بلند و عميق پروفسور لورنز تا چه اندازه مي‌تواند قرين به واقعيت باشد و پرده از حقايقي بردارد كه هم‌نسلانش نه مي‌توانستند ببينند و نه احساسش كنند.

    روي سخنم بيشتر با دولتمردان صاحب‌منصب عزيز و مجريان قدرشوكت طرح‌هاي توسعه است!
    اينكه وقتي فرمان قطع درختان و زير و رو كردن خاك و به زير آب بردن پهنه‌اي از ايران‌زمين را صادر مي‌كنيد، وقتي در انديشه‌ي عبور جاده يا لوله‌ي گاز از دل پارك ملي لار و بمو و خجير و ... بر‌مي‌آييد، يادتان باشد كه با اين فرمان ممكن است، برگي تكرار ناشدني از كتاب ارزشمند تاريخ خلقت را براي هميشه نابود ساخته و سرنوشت حيات در كره‌ي زمين را با تغييري ويران‌گر مواجه كنيد. آنها كه به بهانه‌ي افزايش مزارع پنبه در اتحاد جماهير شوروي سابق، به قتل درياچه‌ي آرال رأي دادند و آنها كه در ايالات متحده‌ي آمريكا بسيار از پيچان‌رودها را به نابودي كشانده و به قول خودشان از زمان تأخير آب در رودخانه كاستند و آنها كه كانال‌هاي عظيم در بين‌النهرين احداث كرده و به خشك‌كردن هورالعظيم اقدام كردند و آنها كه ... خوب مي‌دانند كه چه مي‌گويم و خوب‌تر آنكه چه كاشتند و چه درو كردند ... كاش ما هم بدانيم و پند گيريم.
     از مرد خاكي عزيز كه اين خبر را براي نخستين بار در وبلاگستان فارسي انتشار داد، سپاسگزارم.

     منابعي براي مطالعه‌ي بيشتر:
      Dust, fertilization and sources
          The dustiest place on Earth

    پيوست:
    - تپه‌هاي ماسه‌اي ساحل خزر نيز در امان نيستند!
    - حذف مقالات علمي دانشمندان ايراني از مجلات بين‌المللي!
    - كجاي دنيا اينجوري كشورداري مي‌كنند؟!

    - گياهان يكديگر را از وجود دشمن با خبر مي‌كنند!
    - چرا داركوب‌ها سردرد نمي‌گيرند؟
    - انعكاس سياسي مساله سد سيوند در رسانه ملي ‌- عليرضا افشاري
    - نخستين كارخانه توليد پتاس از شورابه‌هاي خور و بيابانك در كشور احداث مي‌شود.
    - هيچ بخش توليدي به اندازه بخش كشاورزي ريسك‌‏پذير نيست!
    - به علت گرما درختان سوئد به سرعت رشد مي كنند!
    - توليد پنبه در خراسان شمالي ‪ ۱۵‬درصد كاهش يافت! در عوض داريم خودكفا مي‌شويم!!

    - براي آنها كه هنوز سايه‌ي مادر را در بالاي سر خويش احساس مي‌كنند!

آشنايي با طراحي محيط و منظر 
تنزل شيب رشدعلمي كشور و ابرازنگراني دبيركل كمسيون ملي يونسكو در ايران
به ياد يحيي عزيز ... شهيد ميانكاله ...
سرانجام از غرب سبقت گرفتيم! غلظت گوگرد در هواي تهران، 15 برابر پاريس!!
معاون محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست: اكتشاف خسارت چنداني نمي‌زند!
نگذاريم نوروز را از ما بگيرند!
عكسهايي كه حتماً بايد ديده شود!
خطرات كاربست سنگ گرانيت در بيمارستان‌ها!
مرگ مرجان‌ها در خليج فارس!
تك و تنها!
آيتي بهتر از اين؟!
میراث طبیعی ایران منتشر شد.

    - روزي سرنوشت‌ساز براي جبهه سبز ايران!
    - چرا وضعيت فعالان محيط زيست نگران‌كننده است؟!
    - حمايت خاتمي از پيام‌آوران صلح و دوستي.
    - ضرورت حفظ منابع طبيعي – عليرضا دايمي
    - روزگار ناگوار زريوار
    - سهم منابع طبيعي و محيط‌زيست از بودجه!  - اسداالله افلاكي
    - گلستان به نفت آلوده مي‌شود
    -  291 رأس گوزن زرد ايراني در پارك ملي درياچه اروميه
    - قربان شهرياري از محيط زيست گلستان رفت!

منطق فازي؛ ناجي بشر! مقاله‌اي از مهندس مهدي علي‌مددي كه خواندنش احساسي متفاوت در مخاطب مي‌آفريند.

به آبگيري سد سيوند اعتراض كنيد!