ردپاي ايران در تغيير ساعت آخرالزمان!
به دنبال دستهگلي كه جنگطلبان قدرتسالار آمريكايي در پايان جنگ جهاني دوّم به آب داده و ننگي ابدي را با صدور فرمان بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي براي خويش خريدند؛ جمعي از سرآمدگان فرزانهي عالم و عصارههاي بارز هوشمندي و آيندهنگري در جهان تصميم گرفتند، دست به ابتكاري نوين زده و ساعتي نمادين را بيافرينند كه عقربههاي آن به تمام غفلتزدگان و صاحبمنصبان نابخرد زميني نشان دهد: چند دقيقه تا ساعت 12 نيمهشب و مرگ خاموش حيات در كرهي خاك فاصله داريم؟ در حقيقت، جلو يا عقب رفتن اين ساعت كه نشانگر زمان باقيمانده تا "Doomsday Clock" يا "آرماگدون" (آخر زمان و دوره برد نهايي و سرنوشت ساز بين خير و شر) است، نشانگر وخامت يا بهبود وضعيت كره زمين و ساكنان است؛ ساعتي كه امروز دقيقاً شصت سال از آغاز حركت و شروع تيكتاك مجازي و سمبليك ناقوسوارش به سوي مرگ ميگذرد و در اين مدّت، گاه ناداني و آزمندي، چنان بر جهان استيلا يافته كه شتاب حركتش بيش از هر زمان ديگر سرعت گرفته و به فاصلهي تنها 2 دقيقه تا هنگامهي نيمهشب نزديك شده است (به دنبال بحران موشكي كوبا در سال 1962 و تشديد احتمال رؤيارويي هستهاي ابرقدرتهاي آن زمان) و گاه با تقويت موقعيت تفكرات ضد جنگ (به ويژه پس از پايان دوران جنگ سرد و سقوط اتحاد جماهير شوروي سابق)، به بيشترين فاصلهي خود با ساعت 12 نيمهشب (17 دقيقه) رسيده است. به هر حال، از سال 1947 ميلادي تاكنون، دانشمندان اتمي جهان (BAS) هفده بار زمان اين ساعت را تغيير دادهاند كه واپسين مورد آن، پس از وقوع حملات انتحاري يازده سپتامبر و قدرتگرفتن دوبارهي «تفكر جنگسالار» در هيأت حاكمهي ايالات متحدهي آمريكا بود كه نمايندهي آن (جرج بوش پسر) با جهالتي كم سابقه از آغاز پيدايش مدنيت در جهان اعلام كرد:«هركس با ما نيست، بر ماست!» رويكرد خطرناك و تأسفباري كه سبب شد تا دانشمندان جهان بار ديگر عقربههاي ساعت را تا 7 دقيقه مانده به نيمهشب جلو بكشند.
اما در نخستين روزهاي سال 2007 ميلادي و به دنبال جديتر شدن خطرات ناشي از پديدهي گرمايش جهاني، تخريب محيط زيست - و مهمتر از همه - نگرانی از گسترش سلاحهای هستهای و بحرانهای متأثر از تحريم کره شمالی و ايران، عقربههای ساعت بار ديگر به حركت درآمد تا هيجدهمين تغيير خود را به ثبت رسانده و به كمترين فاصله از مرگ (پس از سال 1962 ميلادي)، يعني فقط 5 دقيقه به نيمهشب برسد! گفتني آنكه اين تصميم بر اساس نظر هيأت مديره "بولتن دانشمندان هستهاي" كه متشكل از ۱۸ فيزيكدان برنده جايزه نوبل است، اتخاذ شده است.
به سخني ديگر، ايرانيان نيز ميتوانند بر خود ببالند! كه براي نخستينبار از چنان وزني در مناسبات جهاني برخوردار شدهاند كه آشكارا توان شتاببخشيدن به لحظهي مرگ كرهي زمين را يافتهاند!!
در مراسم رسمي اين آيين و تنظيم ساعت جديد آخرالزمان كه روز 18 ژانويه 2007 در لندن به انجام رسيد، دانشمند دوستداشتني جهان، استيون هاوکينگ، چنين گفت: «از زمان [بمباران اتمی] هيروشيما و ناکازاکی، در هيچ جنگی سلاح اتمی به کار نرفته، اگر چه جهان در بيش از يک مورد به طرز نگران کنندهای به آن نزديک شده ... و اگر به خاطر خوششانسی نبود، تاکنون همهي ما مرده بوديم.» وي ادامه داد: «در حالی که ما در آستانهي عصر دوم اتمی و تغييرات بیسابقهي شرايط زيستمحيطی قرار گرفتهايم، اين مسئوليت ويژه بار ديگر بر دوش دانشمندان است که مردم و رهبران جهان را از خطراتی که نوع بشر را تهديد میکند، آگاه کنند.»
و راستي! در ايران اين وظيفه بر دوش كيست؟!
براي همهي كساني كه شمارهي 1919روزنامهي جام جم را در نخستين روز بهمنماه 1385 مطالعه كردهاند، اين جواب قطعي است كه مسلماً بر عهدهي روزنامهها نيست! جام جم در صفحه 2 خود و به نقل از هفتهنامهي اشپيگل آلمان -SPIEGEL - تلاش كرد تا با تحريف آشكار خبر، نگراني را كاهش داده و چنين وانمود كند كه عقربههاي اين ساعت هماكنون 7 دقيقه تا پايان حيات فاصله دارد! هر چند در متن خبر، اين جمله را نيز آورده است كه «در حال حاضر اين ساعت بين 5 تا 7 دقيقه تا ساعت 12 فرضي، يعني زمان وقوع يك جنگ هستهاي فاصله دارد!»
و كسي هم نيست تا از سردبير محترم اين روزنامهي پرشمارگان كشور بپرسد كه مگر ساعت آخرالزمان هم دچار بيماري پاركينسون شده يا روي ويبره قرار گرفته كه بين دقايق 5 و 7 سرگردان مانده است؟!
به هر حال، يك نشانهي اميدواري از پس اين پژواك رسانهاي ناشيانه به چشم ميخورد! و آن اين است كه دستكم از منظر گردانندگان روزنامهاي كه ارگان رسانهي ملّي محسوب شده و عليالقاعده كمترين فاصله را بايد با مواضع رسمي دولت داشته باشد، مؤثر بودن نقش كشور در جلو كشيدن ساعت آخر زمان، رخداد غرورآفريني نميتواند براي ايرانيان به شمار آيد! وگرنه تيتر يك روزنامههاي امروز پايتخت بايد اين ميبود: «بازتاب قدرت آبشار هستهاي ايران، زمان مرگ جهان را دو دقيقه به جلو راند!» جالبتر آنكه، نام ايران در خبر خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي (ايرنا) نيز حذف شده است!
پس ميتوانيم هنوز خوشحال باشيم! نميتوانيم؟!
پيوست:
- سعيد سعيدي عزيز يادم انداخت كه تا 12 بهمن چيزي نمانده است! روزي كه كارشناسان يونسكو قرار است نظر خويش را در مورد ثبت جهاني توس و آرامگاه حكيم جاوادنهي آن، فردوسي عزيز، اعلام كنند و گويا مسئولان استاني و وزارت نيرو و ارشاد و اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس و سازمان ميراث فرهنگي، جملگي اظهارات و قولهاي خويش را فراموش كردهاند! يا شايد از منظر كميسيون فرهنگي مجلس، حضور فلان رقصندهي ترك در پيشگاه آقاي مشايي دردآورتر از حضور آن دكلهاي بحرانآفرين در جوار آرامگاه فردوسي و احتمال از دست رفتن حقي مسلم و امتيازي بزرگ از ايران است؟! براي همين است كه كماكان از مخاطبين عزيز «مهار بيابانزايي» درخواست ميكنم تا به هر نحو كه ميتوانند، اعتراض خويش را به اين كوتاهي آشكار، شرمآور و غيرقابل جبران حضرات فرهنگي مملكت اعلام داشته و در وبلاگهاي خويش اين اعتراض را ثبت سازند و بدينترتيب حجت را تمام كنند.
- نامهي يك عاشق محيط زيست وطن به دكتر احمدينژاد: آقاي رئيسجمهور! من عدالتی در محیط زیست خودم نمیبینم و برای همین میخواهم برای شما نامه بنویسم ... چشمانتان را بر روی حقیقت نبندید، با انرژی هستهای، نمیتوان با زلزلهي فقر و اعتیاد، توفان فساد و فحشاء و سیل گرانی و بیکاری مقابله کرد و فضای تاریک تبعیض و رابطه را روشن ساخت...
- آبگيري سد سيوند، تاريخ ايران را غرق ميكند! بخوانيد بيانيهي 46 نهاد غيردولتي را در حمايت از ميراثها و كهنزادبومهاي يگانهي ايرانيان در دشت پاسارگاد و تنگهي بلاغي را. و آفرين به روزنامه جام جم، كه اينجا جسارت به خرج داده و بخشهايي از اين بيانيه را منتشر كرده است.
- جرج شالر، جانورشناس مشهور و کارشناس انجمن حفاظت از حیات وحش آمریکا به اتفاق تنی چند از همکاران خود، در صورت صدور ویزا به زودی به ایران می آید.
- 63 درصد جوانان فرانسوي خواستار نامزدي نيكلا هولو، از طرفداران برجسته محيط زيست، براي انتخابات رياست جمهوري فرانسه شدند.
- عمر تهرانیها 5 سال كوتاه تر شده است!
- هر دقیقه تنفس در تهران برابر با 9 نخ سیگار كشیدن است!