معصومه ابتكار در هنگام اشغال سفارت آمريكا

    معصومه‌ ابتكار، نخستين و تنها دختري بود كه از ديوار سفارت آمريكا در سال 1358 گذشت و در ۱۹ سالگي انقلاب دوّم را كليد زد! او همچنين نخستين زني بود كه توانست طلسم عدم حضور زنان در عالي‌ترين مراجع تصميم‌گيري دولتي را شكسته و به كابينه‌ي دولت جمهوري اسلامي ايران راه يافته و بر مسند معاونت رئيس‌جمهور به مدت بيش از 8 سال تكيه زند. در حقيقت، گمان برم او احتمالاً صاحب يكي از طولاني‌ترين دوره‌ها‌ي مديريت بر كشور به عنوان معاون رئيس‌جمهور بوده است. ابتكار همچنين، نخستين رئيسي بود كه به يكي از مردسالارانه‌ترين ارگان‌هاي حكومتي كشور (پس از نيروهاي مسلح)، چه در پيش از انقلاب (سازمان شكارباني) و چه پس از آن (سازمان حفاظت محيط زيست) راه يافته بود و البته يك زن بود! زني كه توانست، در سومين انتخابات شوراي شهر تهران، در شمار يكي از 15 منتخب اصلي شهروندان تهراني به حوزه‌ي مديريت كلان‌ترين شهر ايران و منطقه هم وارد شود.
    با اين وجود، همه‌ي آنچه كه گفته شد در برابر ويژگي ديگري كه هنوز نگفته‌ام، بي‌اهميت است! آن ويژگي اين است كه تا امروز، معصومه‌ي ابتكار تنها كانديداي منتخبي است كه مي‌تواند اعتماد مردم را براي اخذ نمايندگي ايشان جلب كند، آن هم فقط به واسطه‌ي شعارهاي زيست‌محيطي كه در انتخابات براي خويش برگزيد و نيز پيشينه‌ي مديريتش بر محيط زيست ايران. ابتكار نه قول ارزاني داد، نه از اشتغال صحبت كرد، نه بر طبل مسكن و اجاره‌خانه كوبيد و نه مانند اغلب كانديداهاي شهر و كشور، با تأكيد بر برنامه‌ها و شعارهاي صرفاً اقتصادي كوشيد تا اعتماد رأي دهندگان تهراني را جلب كند. او گفت: اگر من منتخب مردم شهر تهران شوم، هرگز نخواهم گذاشت تا از قلب پارك ملّي خجير جاده عبور كند!

معصومه ابتكار - امروز!

    خوانندگان عزيز «مهار بيابان‌زايي»!
    باور كنيد اين رخداد كم اهميتي نيست! در هنگامه‌اي كه در هيچ مقطع از تاريخ مدون اين كشور، دغدغه‌هاي زيست‌محيطي هرگز نتوانسته است به صدر ملاحظات راهبردي ايران وارد شده و همواره در پاي گرايه‌ها و مصلحت‌سنجي‌هاي صرف اقتصادي و سياسي قرباني شده است، نمي‌توان و نبايد اين رخداد را كم‌اهميت شمرد و به راحتي از كنارش عبور كرد. به باور نگارنده، اگر طبيعت وطن آن چيزي نيست كه بايد باشد، اگر شناسه‌هاي ناپايداري سرزمين با شتابي از هميشه بيشتر اوج مي‌گيرند، اگر بيش از دو هزار گونه‌ي ارزشمند جانوري و گياهي ما در معرض نيستي كامل قرار گرفته‌اند؛ اگر بيابان‌زايي كماكان به كابوسي مهيب براي بسياري از مردم نواحي مركزي و حتا شمال غربي كشور (اروميه) بدل شده است؛ اگر رويشگاه بي‌نظير حرا در پارك ملّي نايبند به سرنوشتي چنين غم‌انگيز رسيده است؛ اگر نخبگان و انديشمندان اين حوزه اينك مجبور شده‌اند تا به دفاع از آشكارترين و بديهي‌ترين اصول حفاظت از طبيعت و توسعه‌ي پايدار برخواسته و فرياد برآورند كه «منابع طبيعي سد راه توسعه نيست!» ؛ «پارك‌هاي ملّي را نبايد به بهانه‌ي احداث جاده يا پالايشگاه يا معدن نابود ساخت» ؛ «جنگل‌ها و رويشگاه‌هاي درختي شهري و فراشهري را بايد همچو امانتي بي‌مانند به فرزندان بي‌گناه اين شهر و كشور تحويل داد.» ؛ « درياي خزر و خليج فارس و درياچه‌ي اروميه و هامون و بختگان و ارژن و ... را نبايد آلوده يا خشك كرد.» «به بهانه‌ي خودكفايي در گندم نبايد فرمان تغيير كاربري اراضي مرتعي را در دامنه‌هاي پرشيب كوهستاني صادر كرد.» ؛ «پسته‌كاري و ترويج زراعت و افزايش وابستگي معيشتي به سرزمين در مناطقي مثل كرمان و يزد و خراسان جنوبي و سمنان و ... كه با تراز منفي سالانه‌ي بيش از يك ميليارد متر مكعب آبخوان، مواجه هستند، مصداق بارز حماقت محسوب مي‌شود.» ؛ «رزمايش‌هاي دوره‌اي را نبايد در پارك‌هاي ملّي و مناطق حفاظت‌شده برگزار كرد.» ؛ «محدوده‌ي مناطق حفاظت شده‌ي كشور را بايد به كمينه‌ي استاندارد آن، يعني 10 درصد خاك كشور افزايش داد.» و ده‌ها و ده‌ها مورد نظير آن كه نشان مي‌دهد، ارزش‌هاي زيست‌محيطي هيچ زمان چون امروز، با چنين هجمه‌اي از سوي «دولت‌سالاران طبيعت گريز» مواجه نبوده است. 
    و براي همين است كه انتخاب معصومه ابتكار را بايد به فال نيك گرفت و برايش در مسئوليت جديدي كه برعهده گرفته، آرزوي موفقيت و سربلندي كرد.

معصومه ابتكار از رد پاي هيولايي سخن مي گويد كه هر روز بيشتر از روز قبل بر طبيعت وطن فشار مي آورد ...


    البته شايد بپرسيد: خب اين حرف‌ها چه ربطي به زير 18 ساله‌ها داشت؟! پرسش درستي است! امّا بي‌ربط هم نيست! كافي است سري به خانه‌ي مجازي «ابتكار سبز» بزنيد تا دريابيد كه اگر كمتر از 18 سال سن داشته يا دچار امراض قلبي هستيد، بايد از خواندن تازه‌ترين دست‌نوشته‌ي معصومه‌ ابتكار صرف‌نظر كنيد! چرا كه او با زباني ساده زنهارمان داده است كه روند قهقرايي زيست‌بوم به مرزهايي از هميشه نگران‌كننده رسيده و به راحتي مي‌توان «ردپاي هيولاي مرگ» را بر جاي جاي طبيعت رنجور وطن احساس كرد. ابتكار مي‌گويد: هم اينك متوسط مصرف جهاني (2/2 هكتار براي هر نفر)، قريب 20 درصد از ميانگين ظرفيت بوم‌شناختي سرزمين (8/1 هكتار براي هر نفر) بيشتر است و تأسف‌آورتر آنكه اين ميزان در ايران به رقم ۵/۲ هكتار براي هر نفر نزديك شده است! يعني فشار وارد بر هر هكتار از خاك ايران، از ميانگين فشاري كه هر هكتار خاك در جهان مي‌تواند تحمل كند هم افزون تر است.
    و درست در چنين شرايطي است كه شنيدن توصيه‌هاي «بمب جمعيتي» رئيس‌جمهور و مردان عالي‌رتبه‌ي تيم ايشان در دولت مهرورزي كه ادعا دارند، سرزمين ايران مي‌تواند حتا غذاي 300 ميليون نفر را هم تأمين كرده و دو بچه كافي نيست، سخت ناگوار و خطرناك به نظر مي‌رسد.

    پيوست:

مرتضي حيدري

   - آقاي مرتضي حيدري عزيز! برايم بگو چرا در گفتگوي ويژه خبري شب گذشته شبكه دوم سيما (26 دي‌ماه 85)، بر خلاف آنچه كه در برنامه‌ي فانوس شيشه‌اي گفته بودي، عمل كردي و هيچ منتقدي را به گپ دوستانه‌تان با خانم دكتر جوادي راه ندادي؟! خانم دكتر جوادي گرامي، باور كنيد انتقاد چيز بدي نيست و يادمان باشد كه به قول چرچيل: «بادبادك‌ها پرواز خويش و اوج گرفتن خود در فضا را فقط مديون باد مخالف هستند!» به هر حال، اميدوارم كه خانم جوادي نيز پس از پايان دوره مديريتي خويش بتوانند از چنان كارنامه‌ي مقبولي برخوردار باشند كه اقبال رأي‌دهندگان را جلب كرده و صاحب كرسي در مجالس قانون‌گذاري يا شوراهاي شهري شوند و بدين‌ترتيب بر شمار آدم‌هاي زيست‌محيطي صاحب راي در اين كشور افزوده شود.
    - نامه مديركل محيط زيست استان همدان به نماينده ولي فقيه ؛
    - محيط زيست در «آينده نو» دوباره آمد! اين بار در صفحه‌ي شش؛ بیش از یک سوم دشتهای کشور در وضعیت بحرانی به سر می برند!
    - تعبير شما از حفاظت چيست؟!
    - در نخستين نشست مشترك صاحبنظران محيط‌زيست و منابع طبيعي كشور كه با پيگيري جامعه‌ي جنگلباني ايران، بعدازظهر دوشنبه تشكيل شد، وضعيت بحراني محيط‌زيست و عرصه‌هاي منابع طبيعي كشور به ويژه تخريب پارك‌هاي ملي، در حضور اساتيدي چون، دكتر تقي شامخي، دكتر مجيد مخدوم و دكتر احمد رحماني مورد بررسي قرار گرفت؛ نشستي مفيد كه خواندن گزارش آن را توصيه مي‌كنم.
    - به آبگيري سد سيوند اعتراض كنيد!

 

به صف مخالفان احداث جاده بلده نور به گرمابدر لواسان بپیوندید