اهل صيقل رستهاند از بو و رنگ؟!
به تعطيلي صفحه محيط زيست آينده نو اعتراض مي كنيم!
دوشنبهي گذشته (20 ديماه 85) با اشاره به مطالعات پردامنهي دكتر مجيد مخدوم – كه بيش از 22 سال به طول انجاميده است - اين پرسش را به ميان آوردم كه چرا اغلب مردم از تماشاي تصوير چهلستون در آب لذّت بيشتري ميبرند تا نگاهكردن مستقيم و بيواسطه به خود آن عمارت زيبا؟ و از مخاطبان گرامي «مهار بيابانزايي» تقاضا كردم تا قبل از آنكه پاسخ مجيد مخدوم را بياورم (پاسخي كه بر بنياد يكي از آموزههاي اصلي دانش زيباشناختي در طراحي منظر و محيط شكل گرفته است)، پندارينهي خويش را قلمي كرده و برايم بنويسند: آيا از منظر آنها نيز، تماشاي نقش چهلستون در آب زيباتر است؟
در طول چهار روز گذشته، حدود 2500 بار دربهاي مجازي اين بياباننامه به روي بازديدكنندگان عزيزش گشوده شد و از آن ميان، ۵ نفر درخواست نگارنده را لبيك گفته و حاضر شدند تا از وقت گرانبهاي خويش گذشته و آن پرسش را پاسخ گويند!
اينك ضمن سپاس از همهي آن دوستان، بنابرقولي كه داده بودم، ميكوشم تا به چرايي آن پژواك بپردازم:
دكتر مخدوم ميگويد: «اغلب انسانها اگر جسمي افقي يا تقريباً كم ارتفاع را با كمترين حركت سرو چشمها ببينند، درمقايسه با اجسام بلند، آن را زيباتر حس ميكنند. مثلاً اغلب مردم در برابر اين پرسش كه ساختماني يك طبقه و سفيدرنگ زيباتر است يا يك ساختمان ده طبقهي سفيد، ساختمان يك طبقه را به خاطر تنبلي ذهني و چشمي (بدون ديدن ساختمانها) انتخاب ميكنند، يا اينكه اكثر مردم نقش چهلستون در آب حوض را زيباتر از خود ستونها ميبينند.» و بدينترتيب ايشان به فراگيران پرشمارشان توصيه ميكنند در طراحي منظر، به ويژه در پاركهاي فراشهري، همواره عامل «گرانش زمين» را مد نظر و كانون توجه خويش قرار دهند.
ضمن احترام به مجيد مخدوم عزيز و تأييد آنچه كه ميگويد، خواستم اشاره كنم كه اين ميتواند همهي پاسخ ممكن نباشد! دريافتي كه رگههايي از آن را ميشود در پاسخ آلماگل گرامي هم ديد.
ملاي رومي داستاني از رقابت روميان و چينيان در علم نقاشي و صورتگري را چنين به نظم درآورده است؛ داستانی که سخت آموختنی است:
چينيان گفتند: ما نقاشتر روميان گفتند: ما را كر و فر
گفت سلطان: امتحان خواهم در اين كز شما خود كيست در دعوي، گزين
اهل چين و روم چون حاضر شدند روميان در علم واقفتر بدند
چينيان گفتند: يك خانه به ما خاصه بسپار و يك، آنِ شما
بود دو خانه مقابل؛ در، به، در زان، يكي چيني ستد، رومي دگر
چينيان صد رنگ از شه خواستند پس خزينه باز كرد آن ارجمند
هر صباحي از خزينه، رنگها چينيان را تبه بود و عطا
روميان گفتند: نه نقش و نه رنگ در خور آيد كار را جز دفع زنگ
در فرو بستند و صيقل ميزدند همچو گردون ساده و صافي شدند
از دو صد رنگي به بيرنگي رهي است رنگ چون ابر است و بيرنگي مهي است
چينيان چون از عمل غافل شدند از پي شادي دهلها ميزدند
شه درآمد، ديد آنجا نقشها ميربود آن، عقل را وقت لقا
بعد از آن آمد به سوي روميان پرده را برداشت رومي از ميان
عكس آن تصوير و آن كردارها زد بر اين صافي شده ديوارها
هر چه آنجا ديد، اينجا به نمود ديده را از ديدهخانه ميربود
روميان آن صوفيانند اي بشر بي زتكرار و كتاب و بي هنر
نيك صيقل كردهاند آن سينهها پاك از آز و حرص و بخل و كينهها
اهل صيقل رستهاند از بو و رنگ هر دمي بينند خوبي بيدرنگ
همان طور كه در اين حكايت زيبا نيز مشاهده ميكنيم، روميان برندهي مسابقه هستند! بي آنكه از اصول نقاشي چيزي بدانند و يا چيرگي و تسلط چينيها را در مهار قلم و رنگ داشته باشند. امّا روميان يك چيز را ميدانند! و آن اين است كه «وقتي نقش زيبايي را دوبرابر سازيم ، جلوههايش و تأثيرش بر مشاهدهگر ميتواند چند برابر افزايش يابد.»
سهراب سپهري، شاعر نامآشنا و طبيعتدوست وطن نيز در يكي از منظومههاي بيادماندنياش، چنين ميسرايد:
آب را گل نكنيم:
شايد اين آب روان، ميرود پاي سپيداري، تا فرو شويد اندوه دلي
دست درويشي شايد، نان خشكيده فرو برده در آب
زن زيبايي آمد لب رود،
آب را گل نكنيم:
روي زيبا دو برابر شده است ...
دوست بسيار عزيزم، كامران بختياري نيز در مجموعهي عكسهاي كمنظير و تفكربرانگيزش، اين لحظه را شكار كرده است كه به شكلي ديگر همان آموزه را تكرار ميكند.
از اينها گذشته، هيچ دقت كردهايد كه براي اغلب انسانها، شنيدن تعريف از سوّم شخص به مراتب قابل پذيرشتر و مقبولتر است تا اينكه، فردي مستقيماً در چشمهايمان زل زده و به تعريف از خود بپردازد (هرچند اگر كاملاً حرفهايش صحت داشته باشد).
همهي حرفم اين است كه آدمي بيشتر پذيراي ديدن و خواندن و گوشسپردن به پژواك واقعيتهاست تا خودِ برهنه و بيواسطهي آن واقعيتها ... و براي همين است كه جايگاه «هنر» و هنرمند در سراسر تاريخ و نزد اغلب ملتها و فرهنگها، جايگاهي بلند و قابل احترام بوده و در عوض شعار دادن هاي مستقيم تا اين حد كاركرد برعكس يافته است! چرا كه هنر چيزي نيست جز بازتابي ماندگار از روزمرگيهاي معمول زندگي كه از فرط تكرار، اغلب ديگر حتا آنها را نميبينيم!
و اگر چنين باشد – كه هست – چرا ميگويند: اهل صيقل رستهاند از بو و رنگ؟!
يا حق ...
پيوست:
- در این دیار کيست كه صدای مرا بشنود؟ كاش شهروندان بيشتري را ميشناختيم كه اينگونه بر جراحت درختان مظلوم شهرمان اشك ميريختند ...
- بايد ديد آيا در شرايطي كه رئيسجمهور هنوز هم پاسخي به نامهي قبلي 153 نفر از اساتيد دانشگاهي براي توقف جاده پارك ملي گلستان نداده است، اين بار حاضر است به خاطر حفظ منافع ملي كه در گروي حفظ ذخاير ژنتيكي در قلب البرز مركزي نهفته است، از احداث اين جاده صرفنظر كند يا خير؟ تحليلي تأملبرانگيز از كارنامهي يكسالهي دولت مهرورزي! بخوانيد و اشك بريزيد ...
- نامهاي به صفار هرندي!
- از بانوي فرزانه، مينو صابري بزرگوار، ناصر خالديان ژرفانديش و دقيق و روزنامهنگار پرتوان و جوان، فواد خاكنژاد گرامي، مجدداً و صميمانه سپاسگزاري كرده و اميدوارم لايق اين مهربانيها باشم.
- حمايت آقاي عباس محمدي، رئيس هيأت مديره انجمن كوهستان ايران و ديگر اعضاي محترم اين انجمن را از البرز حرمت مينهم. بخوانید نامه ایشان به رئیس جمهور را ...
اين كيست كه نميداند استان كرمان در كجا واقع شده است؟! و تیتر آخر محیط زیست در آینده نو!
- اعتراض به بسته شدن صفحهي محيط زيست روزنامهي «آينده نو» فراموش نشود!
- ساعت 30/13 روز يكشنبه مورخ 24 دي ماه 1385، پروفسور حسين قديري، استاد دانشگاه گريفيث استراليا، پيرامون «پايداري اكوسيستمهاي حياتي و آخرين رويكردهاي پژوهشي جهان غرب» به ايراد سخنراني در سالن اجتماعات امور اداري مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع خواهند پرداخت.
- بعداز ظهر روز شنبه (۲۳ دي ماه 85)، در نشست انجمن جنگلباني ايران شركت داشتم و خوشحالم كه بگويم: ارادهي جدياي براي تحرك بيشتر انجمن و اطلاعرساني گستردهتر آن در حوزهي صيانت از مواهب طبيعي كشور به چشم ميخورد. ارادهاي كه در سخنان دكتر شامخي عزيز هم كاملاً مشهود بود. برپايي منظم سخنرانيهاي ماهانه، نشستهاي دايمي با اصحاب رسانه، برگزاري كارگاههاي مشورتي منطقهاي و دفاع جديتر از شش پارك ملّي در معرض خطر از جملهي اين اقدامها به شمار ميرود.
- سعيد سعيدي عزيز هم با نگارهاي افسونگر، پذيراي مهمانان مجازي خويش است ... تصور استقبال سپيد زمستان از پاييز ...
- سيوند را آبگيري نكنيد! انسان هميشه در اين بزنگاههای تاريخی قرار نمیگيرد و در جايگاهی نمینشيند که بتواند بخشی از تاريخ و فرهنگ ملتی بزرگ را نجات دهد يا ويران سازد. شما اکنون در چنين جايگاهی قرار گرفتهايد. آرزو میکنيم که نام شما برای نسلهای آينده ستايشبرانگيز باقی بماند.
- آيا فاجعه لندن در تهران تكرار ميشود؟ «دادگاه ويژه آلودگي هوا براي شناسايي مقصران تشكيل شود».
- به گزارش صندوق بينالمللی پول، ايران بالاترين نسبت فرار مغزها را در ميان 90 کشور دارد. همچنين يك تخمين دولتي، خسارت سالانهي اين رخداد را (خروج 150 هزار تحصيلكرده در سال) 40 ميليون دلار براي كشور برآورد كرده است.
- سال 2007، سال جهاني گرازها!
- اغلب تشکلهای غيردولتي استان خراسان در اقدامي نمادين و ارزشمند، با نوشتن يك نامه به رئيسجمهور و امضاي آن به صف مخالفان احداث جادهي بلده نور- گرمابدر لواسان پیوسته و وخواستار ابطال مصوبهي اخير دولت شدند. با سپاس از همت والاي فرزاد فضلپور عزيز.
- وزير جهاد كشاورزي بايد استادان دانشگاه را در كنار خود ببيند؛ نه در مقابل خود!
- دانش آموختهي اصفهاني موفق به كشف روش نوين نقشهبرداري خاكها شد.
- شجرهي خانوادگي گونهاي از غولپيكرترين گلهاي جهان، شگفتي گياهشناسان را برانگيخت!
- نه لازم است آمريكا يا هر كشور ديگری به ايران حمله كند و نه لازم است كسی برای براندازی! انقلاب كند. شاهرگ ايران را خودمان زدهايم و منتظر احتضار اين مرغ سركنده هستيم كه به تدريج تمام ايران از هم بپاشد و خيال جميع كشورهای دنيا از وجود جايي به نام ايران راحت شود و خلاص! خوانندهي عزيز «مهار بيابانزايي» ادامهي این دستنوشتهي عالمانه و در عین حال عبرتآموز ناصر خالديان عزيز را حتماً بخوانید ...
براساس تعاريف سازمان ملل متحد، تهران يك روستاي بزرگ به شمار ميآيد!
- تازهترين نخبگاني که به جمع حامیان پارک ملّی لار پیوستهاند ؛
- محيط زيست دوباره به آينده نو بازميگردد! اين بار در صفحهي شش و البته با سفارش معصومه ابتكار!
- تولید کودی با خاصیت افزایش 350 درصدی فتوسنتز و کاهش 50 درصدی آلودگی هوا توسط محققان ایرانی!
به صف مخالفان احداث جاده بلده نور به گرمابدر لواسان بپیوندید