قطع قريبالوقوع ششهزار اصله درخت جنگلي در بالادست سد گيلانغرب!
اشتباه نشود! همان طور كه ميبينيد، قرار نيست اين سد مخزني 17 ميليون متر مكعبي آبگيري شود، چرا كه بيش از 30 ماه از آبگيري و بهرهبرداري آن ميگذرد. بنابراين، داستان تكراري زيرآب رفتن درختان، نظير آنچه كه در سد طالقان در خردادماه سال جاري رخ داد، وجود ندارد! حتا بحث بالابردن ارتفاع 48 متري تاج آن و افزايش حجم درياچهي سد و وسعت 94 هكتاري آن نيز (آن گونه كه در سد اكباتان همدان يا سد كبار – kebar - قم اتفاق افتاده است) مطرح نيست! درختان منطقه نيز دچار هيچ آفت يا بيماري خاصي نشده و آتشسوزي نيز در اين رويشگاه ارزشمند، رخ نداده است! حتا هيچ قاتل ديوانه يا گروه جنايتكاري نيز در آن رويشگاه بينوا مخفي نشده كه براي مقابله با آنها ناچار از صدور فرمان اعدام آن درختان بيگناه باشيم!!
همانطور كه مشاهده ميكنيد، نه تنها درختان كه تيربرق و خطوط انتقال نيرو هم در آبگيري سد طالقان به زير آب رفتند!!
براي همين است كه بايد به نگارنده حق دهيد كه از خواندن گزارش تكاندهندهي يكي از هموطنان فرهيختهام به نام آقاي دكتر غلامرضا براتي، مدرس گروه جغرافياي دانشگاه رازي كرمانشاه - كه با همكاري يكي از دانشجويان علاقهمندش آقاي فريبرز طلابخشي تهيه شده است - حيرت كند! گزارشي كه آشكارا عمق نابخردي، آزمندي و بيتوجهي برخي از مسئولين محلي را در آن خطهي قهرمانپرور نمايش ميدهد و به گفتهي ايشان «از آنجا كه فرياد اعتراضشان به اين نابخردي غيرقابل توجيه در كرمانشاه به جايي نرسيده، دست به دامان مركزنشينان شدهاند!».
حقيقت آن است كه شنيدن دليل قطع آن ششهزار اصله درخت نگونبخت (كه بيشتر از انواع بلوط، زالزالك، بنه و آلبالوي وحشي هستند)، آنقدر برايم دشوار بود كه مجبور شدم از يكي از همكاران سخت كوشم بخواهم تا درستي اين ادعا را از راوياش پيگيري كند. براي همين است كه بيش از يكماه انتشارش را به تأخير انداختم (تاريخ ارسال گزارش، 12 آذرماه 85 است).
به هر حال، آنچه كه تا اين لحظه در مراجعهي حضوري و پرس و جو از مسئولين محلي به دست آمده، ظاهراً دلالت بر اين دارد كه دو عامل در صدور فرمان قطع يكسرهي اين درختان مؤثر بوده است:
1- درختان يادشده، يكي از عوامل اصلي افزايش حجم لاي و سوب ورودي به مخزن سد بوده و با قطع آنها، ميتوان طول عمر مفيد سد گيلانغرب را افزايش داد!
2- نوعي صمغ از اين درختان ترشح ميشود كه سمي بوده و سببساز آلودگي آب و اُفت كيفيت آن شده و بدينترتيب، كار پرورش آبزيان در درياچهي سد با اشكال روبرو ميشود! گفتني آنكه در اين مخزن، انواع ماهيان گرمابي، نظير كپور، فيتوفاك، آمور و انواعي از مار آبي و خرچنگ زيست ميكنند.
اين در حالي است كه تعداد آباديهاي مستقر در بالادست حوضهي 27800 هكتاري آن - كه از ميانگين مطلوب بارندگي (610 ميليمتر در سال) نيز برخوردار است - به 12 پارچه ميرسد كه برپايهي آمار سال 1375، بيش از 12 هزار نفر جمعيت داشته و فاضلاب هر دو بخش كشاورزي و خانگي به رودخانه وارد ميشود. به نحوي كه آب مخزن قابل شرب نيست. با اين وجود، ظاهراً از آنجا كه ديواري كوتاهتر از آن درختان نگونبخت نيافتهاند، صورت مسأله را تغيير داده تا احتمالاً زمينه براي تغيير مناسب كاربري و افزايش قيمت اراضي يادشده بوجود آيد!!
اينك از مسئولين آب منطقهاي غرب كشور و ادارههاي منابع طبيعي و محيط زيست منطقه ميخواهم تا نسبت به اين گزارش واكنش مناسب نشان داده و از مرگ درختان مزبور، به بهانهي واهي جلوگيري از افزايش لاي و رسوب وارد شده به مخزن يا مضحكتر از آن، ايجاد آلودگي در آب مخزن به دليل ترشح نوعي صمغ از خويش، پاسخ بايسته دهند.
جالب است بدانيد كه موضوع با مسئولين محيط زيست استان مطرح شده، ليكن ايشان تنها ابراز تأسف كرده و پاسخ مشخصي ندادهاند. جالبتر آنكه يكي از اهداف طرح احداث سد مخزني گيلانغرب كه در صفحهي 7 از سوابق مطالعاتي آن نيز درج شده است: «بهبود وضعيت زيستمحيطي منطقه» عنوان شده است!! و از همه جالبتر يا شايد تلختر آنكه پيش از اين باستانشناسان در مخزن سد گيلانغرب به محوطههاي باستاني شامل گورهاي مربوط به اواخر عصر آهن، نشانههايي از زندگي كوچنشينان، آثاري از استقرار مردمان دوره آشور نو در دامنه و سطح منطقه تا كنار رودخانه دست يافته بودند كه شوربختانه با آبگيري سد مخزني گيلان غرب، پرسشهاي باستانشناسان در بارهي چگونگي ارتباط ساكنان اين محوطههاي باستاني با حوزهي تمدني بينالنهرين و علت قرارگيري مهر آشوري زير سر يک جسد بر اساس آيين مردم منطقهي كرمانشاهان، براي هميشه بدون پاسخ ماند! سرنوشت محتومي كه به گفتهي اسدالله بيرانوند، مديركل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كرمانشاه و به دنبال احداث و آبگيري 15 سد ديگر در استان، انتظار 12 محوطهي تاريخي ديگر را ميكشد!
پيشاپيش از همكار گرامي، سركار خانم طاهره انصافي مقدم - عضو هيأت علمي بخش تحقيقات بيابان - كه اين گزارش ارزشمند را در اختيار نگارنده قرار داده و پيگيريهاي مربوطه را براي تكميل آن به سامان رساندهاند، سپاسگزاري ميكنم.
مؤخره:
چندي پيش كه داشتم با محمّد قيطوري، دوست عزيز دوران دور دانشكده و مسئول امروز بخش تحقيقات منابع طبيعي مركز تحقيقات كشاورزي استان كرمانشاه صحبت ميكردم، وي با تلخي اذعان ميداشت كه روند تخريب عرصههاي طبيعي استان، به ويژه تغيير كاربري اراضي مرتعي به ديمزار، بسيار نگرانكننده و فاحش است و گويي هيچ نيرويي ياراي مقابله با اين پديدهي مخرب پسرونده نيست! رسيدن چنين خبرهاي غمانگيزي، يادم مياندازد كه تا چه اندازه محمد قيطوري در قضاوت تلخ خويش، درست ميگويد!
سد مخزني گيلانغرب كه مطالعات اوليهي آن به سال 1354 و توسط مهندسين مشاور ايس – ACE – بازميگردد، در 5 كيلومتري جنوب شرقي شهر گيلانغرب و بر روي رودخانهاي مرزي به همين نام احداث شده است. اين سد كه از مركز استان 160 كيلومتر فاصله دارد، در حد واسط كلاشك بالايي و كلاشك پائيني، به مختصات جغرافيايي 45 درجه و 58 دقيقه طول شرقي و 34 درجه و 7 دقيقهي عرض شمالي مستقر شده و بستر رودخانه در محل سد از سطح دريا، 888 متر ارتفاع دارد (عكسهاي بيشتر از سد).
به صف مخالفان احداث جاده بلده نور به گرمابدر لواسان بپیوندید